خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۳ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۱۳ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۱۳ سریال ترکی معجزه صد ساله

هاریکا به کمال میگه میشنوم! اومدم بشنوم وگرنه، کمال میگه وگرنه چی؟ هاریکا میگه حرف بقیه رو باور میکنم کمال میگه که من اون بلارو سر جم آوردم آره؟ تو منو اینجوری شناختی؟ هاریکا میگه شناخت از حرف زدن میاد من هیچی درباره تو نمیدونم همش درباره مهمت حرف زدی! کمال فکر میکنه که به هاریکا درباره مهمت میگه که خودشه و کسی که ۱۳۰ سال سن داره اونه ها یکا میترسه و میگه تو مریضی باید بری دکتر و میره. واسه همین منصرف میشه و میگه هیچی من وسط دریا با یه دختر زیبا آشنا شدم که اون موقع اصلا نمیدونستم که ثریا عمه ی توعه! هاریکا میگه یعنی میگی همه ی اینا یه تصادفه! کمال تایید میکنه و باهمدیگه شروع میکنن به حرف زدن. کمال درباره خودشون حرف میزنه و میخواد ببوستش که هاریکا میگه نمیتونم اینجوری نمیتونم! عمه ام خیلی واسم مهمه نمیتونم اونو ناراحت کنم و با ناراحتی و گریه سریعا از اونجا میره. مژده جلوی شوهرشو که پلیس را خبر کرده میگیره چون میدونه کسی این وسط مقصر نیست جز خود جم که خودش خودشو به این روز انداخته و به بهونه ای ازش میخواد تا چشم پوشی کنه.

آیسل میره به بیمارستان تا ملاقات جم بره اما مژده جلوشو میگیره و میگه الان حالش خوب نیست بعدا بری بهتره سپس بهش میگه تو دنبال کاری هنوز؟ او تایید میکنه. شب سر میز شام مادربزرگ میگه چرا سکوته همه جا؟ مگه کسی مرده!؟ بحث جم وسط میاد که ساجده میگه ایشالله دست کمال بشکنه که همچین بلایی سرش آورده هاریکا بهم میریزه و میره تو اتاقش. بعد از چند دقیقه ثریا که تو اتاقشه مادرش میره پیشش و میگه با این کارات هاریکارو دیر یا زود از دست میدی! سپس بحث گذشته پیش کشیده میشه و میگه ثریا تو عذاب وجدان داری؟ یا عصبی؟ از خودت یا کمال عصبی؟ ثریا میگه ببین کی داره اینو به من میگه! کی داره از عذاب وجدان حرف میزنه! آنها باهم بحث میکنن و مادربزرگ از اوجا میره. ثریا یاد گذشته میوفته که وقتی اشرف به خونه برگشته بود سریعا گزارش داده بود مادرش وقتی میفهمه میره پیشش و میگه تو داری چیکار میکنی؟ میفهمی؟ داری شوهرتو لو میدی؟ و سرزنشش میکنه سپس مامورها میان و اشرف را از اونجا میبرن. ثریا با یادآوری اون روزها گریه میکنه. زرین میره پیش هاریکا و میگه باید یه چیزیو بهت بگم اونم اینه که کمال این بلارو سر جم نیاورده اون خودش این کارو کرده!

وقتی داشت برای مژده خانم تعریف میکرد شنیدم! هاریکا جا خورده و به اتاق ثریا میره و بهش میگه که کار کمال نبوده اما اونا باهمدیگه بحثشون میشه و در آخر ثریا میگه حق نداری دیگه پاتو از خونه بیرون بزاری! هاریکا به اتاقش میره و به کمال پیام صوتی میفرسته سپس برای فردا باهمدیگه قرار میزارن. فردای آن روز هاریکا تمام کادوها و چیزهایی که جم واسش خریده بود را برمیداره و به بیمارستان میره. ثریا تو اتاق هاریکا میره که میبینه اونجا نیست اما دستبندی که یه زمانی اشرف به ثریا داده بود را میبینه و حسابی جا میخوره و با ترس هاریکارو صدا میزنه اما میبینه تو خونه نیست. او به طرف بیمارستان میره. هاریکا به اتاق جم میره و همه ی وسایلو میده و میگه لازم نبود به همه ما دروغ بگی و میره. او وقتی سوار تاکسی میشه ثریا همان موقع میبینتش و تعقیبش میکنه. هاریکا به اسکله سر قرار با کمال میره و اعتراف میکنه که عاشقش شده و بغلش میکنه و همدیگرو میبوسند کمال بهش پیشنهاد ازدواج میده که هاریکا خیلی خوشحال میشه. همان موقع ثریا، هاریکارو صدا میزنه و اونا با ناراحتی بهش نگاه میکنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا