خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال امیلی در پاریس + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال امیلی در پاریس هستید. ما را با ادامه این مطلب همراهی کنید. سریال امیلی در پاریس ساخته شخصِ دارن استار است، همان نویسنده / تهیه کننده‌ای که سریال محبوب آمریکایی‌ها یعنی”جنسیت و شهر” را تولید کرده بود، حالا امیلی در پاریس حکم ادامه معنوی همان اثر را دارد – اما در شهری متفاوت. “امیلی در پاریس” مملو از مثلث‌های عاشقانه، ماجراهای بد، دوستان دیوانه و کمد لباس‌های برجسته و شیک در شهر چراغ‌ها است، در واقع این سریال نگاهی عجیب به ماجراها و سو استفاده‌ از مهاجران جوان در پاریس است. این سریال از شنبه تا پنجشنبه راس ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می شود و ساعت های تکرار آن عبارتنداز؛ ۰۱:۰۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۴:۰۰

قسمت ۱۴ سریال امیلی در پاریس
قسمت ۱۴ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۱۴ سریال امیلی در پاریس

امیلی با میندی به یک کافه میرن تا درباره اتفاقی که شب گذشته افتاده حرف بزنن. میندی بهش میگه که من آخر شب وقتی به سرویس رفتم دیدم که اون ماهیتابه ای که گابریل بهت داده بود تو سطل آشغال دستشوییه! قطعا از اون فهمیده این ماجرارو امیلی کلافه میشه و میگه من باید باهاش صحبت کنم و ماجرارو واسش توضیح بدم! و فکر میکنن که چیکار میتونن بکنن. امیلی تو مسیر شرکت گابریل را میبینه و حالشو میپرسه که او میگه نمیتونم خوب تصمیم بگیرم واسه همین سردرگم و نمیتونم شبا خوب بخوابم! امیلی ازش میپرسه با کامیل حرف زده؟ او میگه نه سعی میکنم فعلا رو رستوران تمرکز کنم امیلی میگه خوبه که میتونی فرار کنی من که الان باید برم تو جلسه باهاش! گابریل ادعا میکنه که فرار نمیکنه اما امیلی باور نمیکنه. امیلی به شرکت میره که لوک میاد و میگه بهتره تو نیای من جلسه را بگردونم امیلی میپرسه انقدر اوضاع داغونه؟ لوک تایید میکنه امیلی تو جلسه هرچی حرف میزنه کامیل بهش اعتنایی نمیکنه و اصلا تحویلش نمیگیره که در آخر به سیلوی میگه من میخوام به زبان فرانسه واسم توضیح بدین سیلوی قبول میکنه اما امیلی به زور فرانسوی حرف میزنه که لوک به دادش میرسه و جلسه را تو دستش میگیره.

موقع رفتن امیلی دنبال کامیل میره و ازش میخواد تا صبر کنه و بهش اجازه بده تا واسش توضیح بده اما کامیل یه جمله فرانسوی بهش میگه و میره که سیلوی بهش میگه بهت گفت به هر زبونی حرف بزنی دیگه حنات پیشم رنگی نداره! امیلی بهم میریزه. او به کلاس زبان فرانسوی میره. وقتی میخواد بره به ترم دوم استاد ترم اولش بهش میگه تو باید همینجا پیش من باشی امیلی او جا میخوره و میگه اما همه رفتن ترم دو! استادش بهش میگه اونا رفتن ولی تو یه ترم دیگه باید با من برداری! امیلی با کلافگی به سر کلاس ترم اولش برمیگرده. او کنار یه دختر روسیه ای میشینه و با همدیگه هم دوست میشن. آنها باهم قرار میزارن تا عصر باهمدیگه برن قهوه بخورن. گابریل با دیدن کامیل باهاش حرف میزن هم میخواد تا همدیگرو ببخشن و دوباره شروع کنن رابطشونو اما کامیل میگه اگه ۵ سال پیش بود خر میشدم دوباره اما الان نه دیگه! و میره. امیلی فردای آن روز با میندی حرف میزنه و میگه چیکار کنم تا به حرفم گوش کنه سپس به این نتیجه میرسه که واسش نامه بنویسه اونم فرانسوی و از میندی میخواد تا بهش کمک کنه میندی قبول میکنه ولی میگه امروز نه دارم سر اولین قرار کاری میرم واسه خوانندگی باشه واسه بعد. امیلی به شرکت میره و سعی میکنه به زبان فرانسوی برای کامیل نامه بنویسه و در انتها واسش میفرسته.

میندی به محل قرار میره و میفهمه که قراره خیابانی اجرا کنن. آنها یه جا اینستادن و سروع میکنن به خواندن و ساز زدن کم کم همگی جمع میشن و اونارو تشویق میکنن. کم کم افراد دیگه ای میان و توجه همه از روی میندی و گروهش برداشته میشه آنها تمام تلاششونو میکنن تا دوباره توجه آدم ها به اونا جلب بشه. کامیل نامه امیلی را میخونه و در جواب واسش یه نامه مینویسه. سیلوی نامه کامیل را دریافت میکنه و به امیلی میگه بزار واست ترجمه کنم سپس نامه کامیل را واسش میخونه که ازش خواسته بوده اونو به حال خودش بزاره و در آخر نامه بهش گفته بوده بی سواد چون از حرفاش چیزی نفهمیده. امیلی با دوست روسیه ایش به خرید و خوشگذرونی میرن. اونا به یه پاساژ میرن و او امیلی را وادار میکنه تا بدون پرداخت پول از اونجا فرار کنن. امیلی عصبی میشه و جلوشو میگیره و میگه من نمیتونم اینجوری از اینا استفاده کنم! و به پاساژ برمیگرده تا لباس هارو سرجاش بزاره. بعد از سرکار امیلی به کلاس زبانش میره که با دیدن اون دوست روسیه ایش ازش رو برمیگردونه و پیش یه پسر سیاه پوست میشینه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل ۱ و ۲ سریال امیلی در پاریس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا