خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال امیلی در پاریس + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال امیلی در پاریس هستید. ما را با ادامه این مطلب همراهی کنید. سریال امیلی در پاریس ساخته شخصِ دارن استار است، همان نویسنده / تهیه کننده‌ای که سریال محبوب آمریکایی‌ها یعنی”جنسیت و شهر” را تولید کرده بود، حالا امیلی در پاریس حکم ادامه معنوی همان اثر را دارد – اما در شهری متفاوت. “امیلی در پاریس” مملو از مثلث‌های عاشقانه، ماجراهای بد، دوستان دیوانه و کمد لباس‌های برجسته و شیک در شهر چراغ‌ها است، در واقع این سریال نگاهی عجیب به ماجراها و سو استفاده‌ از مهاجران جوان در پاریس است. این سریال از شنبه تا پنجشنبه راس ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می شود و ساعت های تکرار آن عبارتنداز؛ ۰۱:۰۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۴:۰۰

قسمت ۱۵ سریال امیلی در پاریس
قسمت ۱۵ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۱۵ سریال امیلی در پاریس

امیلی در حال رفتن به شرکت است که گابریل صداش میزنه و میگه اولین منورو دیدی؟ امیلی خوشحال میشه و بهش تبریک میگه سپس گابریل بهش میگه که فرداشب جشن افتتاحیه ست و دعوتش میکنه، انتوان از راه میرسه و بهش میگه برای تبلیغ میخوان بیان با او همکاری کنن امیلی میگه چه خوب ولی بعدا حرف بزنیم باید برم سرکار. او به دفتر میره که جلسه ای هست برای بازاریابی فروش دستبند لوک تیزر تبلیغاتی که تو ذهنش بوده را ارائه میده. بعد از اون جلسه امیلی به کلاس زبان میره که استاد بهشون میکه برای اینکه زبانتون قوی بشه درباره همدیگه به زبان فرانسوی بنویسین امیلی با پسر سیاه پوست کمی صحبت میکنه و او درباره خودش به امیلی میگه سپس قرار میزارن که قهوه برن بخورن و درباره این تکلیف استادشون باهم حرف بزنن. کامیل با پدر و مادرش به شرکت تبلیغاتی میرن که لوک میخواد شروع کنه تیزر را نشون بده که مادر کامیل ازش میپرسه چرا درباره رستوران گابریل چیزی بهمون نگفته بودی؟ کامیل میگه من یه چیز دیگه ای هم بهتون نگفته بودم اونم این که ما از همدیگه جدا شدیم! اونا جا میخورن و دلیلشو میپرسن که کامیل میگه نمیخوام درباره اش حرف بزنم. لوک تیزر را پخش میکنه که مادر کامیل میپرسه پس امیلی کجاست؟ کامیل میگه اون دیگه با ما کار نمیکنه و حقیقتو بهشون میگه آنها جا میخورن.

بعد از تمام شدن جلسه مادر و پدر کامیل بهش میگن که البته همچین توقعی هم میشه ازش رفت چون یادت نیست مگه وقتی اومد برادر ۱۷ سالتو از راه به در کرد! مادرش ازش میپرسه تو هنوز گابریل دوست داری؟ کامیل میگه از این واقعیت متنفر و واسه خودم متاسفم ولی باید بگم آره هنوز متاسفانه دوسش دارم مادرش بهش میگه من میخوام بهت کمک کنم ولی باید کاری که میگم انجام بدی! گابریل به شرکت اومده و امیلی شروع میکنه به پخش تیزر تبلیغاتی که پیشنهاد داده سپس برای گرفتن یکسری فیلم برای تبلیغات در فضای مجازی با گابریل میره رستوران. آنها در حال نوشیدنی خوردن هستن که گابریل با ریلکسی کامل کارشو بکنه سپس باهمدیگه کمی میگن و میخندن و خوش میگذرونن که یه دختر به اونجا میاد برای آگهی کار و امیلی از فرصت استفاده میکنه و از گابریل فاصله میگیره و میره. فردای آن روز امیلی سرکارش هست که گابریل بهش پیام میده من نمیتونم به دیروز فکر نکنم پشت سر همان پیام کامیل بهش میگه که باید با همدیگه حرف بزنیم و باهاش قرار میزاره، امیلی حیابی بهم میریزه و نمیدونه باید چیکار کنه. او سر قرار با همکلاسی جدیدش میره تا باهمدیگه صحبت کنن و از خودشون بگن که تکلیف کلاسشونو انجام بدن که هنوز خیلی نگذشته که برای دوستش تو شرکت کار پیش میاد و میره امیلی بهش میگه پس شب بیا مهمونی اونجا حرف بزنیم اون قبول میکنه و میگه آدرس و ساعتشو بگو برسونم خودمو و میره.

امیلی سر قرار با کامیل میره او استرس داره که وقتی کامیل میره خودشو خوب نشون میده و میگه امیلی من فکرامو کردم دیدم وقتی تو با گابریل ریختی رو هم من باهاش نبودم و اون می خواسته از پاریس بره حالا مونده دیگه امیلی تایید میکنه و میگه من اصلا نمیخواستم به رابطه تو صدمه بزنم! کامیل میگه باشه بخشیدمت ما از ایده تو خوشمون اومده بود و نمیخوایم قطع همکاری کنیم ولی باید یه قولی بهم بدیم که نزاریم هیچ پسر دیگه ای بینمون قرار بگیره! و هیچکدوممون با گابریل رابطه ای نداشته باشیم امیلی قبول میکنه. تو شرکت لوک و جولین میبینن که برای مراسم شب اصلا به فکر موسیقی نبودن و امیلی میگه موسیقی زنده چطوره؟ و با جولین میرن به اجرای خیابانی میندی و دوستاش و ازش میخوان تا به مهمونی بیان و اونجا اجرا کنن. شب تو مهمونی همگی جمع هستن و در حال خوشگذرونی و لذت بردن از موسیقی هستن. امیلی اونجا با همکلاسیش حرف میزنه و بعد از تمام شدن مراسم گابریل را میبینه که او بهش میگه اومدی کار نیمه تموم دیشبو تمام کنی؟ امیلی میگه نه من قراره یه سال فقط پاریس باشم و نمیخوام یه رابطه ای را شروع کنم که تهش جداییه! و ازش میخواد تا باهم دیگه کاری نداشته باشن گابریل میگه اگه تو اینجوری میخوای باشه و از هم خداحافظی میکنن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل ۱ و ۲ سریال امیلی در پاریس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا