خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال همه گیری از شبکه سه سیما

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال ایرانی خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال همه گیری را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال همه گیری محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی «محمد صادق بکتاشیان» و تهیه کنندگی «سعید کمانی» می باشد که فصل اول خود را با نام «موج اول» بر روی آنتن برده است. این سریال که جایگزین سریال نیکان می باشد، داستان شیوع کرونا در کشور است و روزهای ابتدایی شیوع این بیماری را نشان می دهد که عده ای درگیر این هستند آیا این بیماری کرونا است یا آنفولانزا؟ آنها در ادامه به این نتیجه می رسند که این بیماری همان کرونا است.

قسمت ۱۷ سریال همه گیری
قسمت ۱۷ سریال همه گیری

قسمت ۱۷ سریال همه گیری

فریبا را ایزدی برده به یه سوله و آدم هاش بالاسرش وایسادن و ازش میپرسه که چجوری کیف دلارهارو برداشته! فریبا تعریف میکنه که نقشه اش چی بوده ایزدی میگه خودتو زده بودی به لالی تا کمتر بهت شک کنن و راحت تر پولارو بدزدی آره؟ فریبا با ناراحتی میگه من دزد نیستم! دزد به زور کرفتن چیزی از کسیه من به زور نگرفتم! ایزدی با عصبانیت بالا سرش میره و میگه هرچیزی که بودن تلاش کردن واسش به دست بیاری و مال یکی دیگه باشه یعنی دزدی سپس باهمدیگه بحث میکنن. امیرعلی با اصغر و حمید در حال حرف زدنن که چجوری فریبارو از دست ایزدی نجات بدن اصغر بهشون میگه به نظر من الان دیگه نمیتونیم به داد فریبا برسیم بیاین در بریم امیرعلی با تعجب میگه الان برای نجات جان خودت زنتو قربانی میکنی؟ حمید با کلافگی میگه یعنی یه ذره غیرت و احساس نداری تو؟ بعد از کمی کل کل کردن تصمیم میگیرن بدون اصغر برن پیش ایزدی. متین که از حرف های شاهمیری درباره فرشاد عصبیه وقتی میفهمه اومده بیمارستان میره پیشش و تو گوشش میزنه و میگه واقعا متاسفم واست.

همان موقعی که فکر میکردم تو بهترین مرد دنیایی و من خوشبخت ترین تو داشتی با یه زن دیگه نقشه رفتن از اینجارو میکشیدی؟ او شروع میکنه خودشو تبرعه کردن که منم گول خوردم اما متین میگه گول خوردن از گناهت کم نمیکنه به حماقتت اضافه میکنه!او ازش میپرسه کی اینارو بهت گفت؟ متین میگه همونی که خونه را بهش فروختی فرشاد میگه اون از کجا میدونست؟ متین میگه خودش به اون زن کمک کرده تا اقامتشو بگیره! سپس بعد از کمی سرزنش کردنش میره. زنی که تو کما بود دکتر مومنی و برزین با متین و هانیه تو آمبولانس بردن و قراره که متین کارهای انتقامشو به یه بیمارستان کرونایی انجام بده شیوا به اونجا میاد و میگه حالا که بچه اش قراره بره شیرخوارگاه بزار اول بره تو بغل مادرش. اون بچه شروع میکنه به گریه کردن که همین باعث میشه مادرش در حالیکه تو کماست و بیهوشه از چشماش اشک بریزه و انگشتشو تکون بده همگی منقلب شدن و چشماشون پر از اشک شده سپس دکتر برزین با مادر و بچه میره بیمارستان تا بهشون رسیدگی کنه. حمید و امیرعلی رفتن پیش ایزدی اونجا ایزدی به حمید میگه که نیم ساعت دیگه یه دست و یه پا خواهرت گوشت چرخکرده میشه!

حمید واسش کری میخونه که نمیتونی این کارو بکنی یه سوت بزنم یه محل میان اینجارو میریزن سرت ایزدی با پروگری میگه بگو بیان! و دقیقه شماری میکنه حمید با کلافگی میگه تو قماربازی یه راه حل بزار جلومون او میگه ۲۴ ساعت وقت دارین پولو بیارین بعد با قطع کردن دو انگشت از هرکدومتون جونتونو میبخشم سپس از اونجا میرن. شاهمیری تو دفترش نشسته که به توفیقی میگه یه قرارداد همکاری آماده کن برای وارد کردن مواد اولیه داروها با سود نصف نصف یه سر قرارداد اسم من یکی دیگه حاج ابراهیم توفیقی جا میخوره و میگه چجوری تونستی راضیش کنی؟ او میگه بهم مدیونه! توفیقی میگه آهان برای دخترت؟ شاهمیری بعد از کمی حرف زدن میره تو فکر…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال همه گیری از شبکه ۱ سیما + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا