خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.
قسمت ۱۸ سریال ترکی یاقوت کبود
فرایه وقتی از ماشین پیاده میشه که بره پیش خیاط یامان دوباره باهاش دعوا میکنه و سرش داد میرنه و میگه تو لیاقت پوشیدن این لباسو داری؟ و لباسو رو زمین میندازه و میگه من میگم! نه نداری! فرایه میخواد لباسو برداره و بره که یامان میگیرتش و تو اون کش مکش لباس پاره میشه فرایه گریه میکنه و میگه تنها یادگاری مادرم بود! یامان میگه جلویم ن گریه نکن بهترم شد کثیف نشد فرایه باهاش دعوا میکنه و میگه تو از جون من چی میخوای؟ تو که منو دوست نداشتی چیشد؟ یامان میگه دوست نداشتم؟ از وقتی یادمه عکست تو کیف پولمه! و باهاش دعوا میکنه و به طرف خانه میرن. جمیله پیش گلفم تو حیاط زفته و میگه میدونی این دیوارها چیه؟ مرز زندگی ما با شماهاست! دخترت تونست یجوری بیاد اینور ولی شماها اونجا موندین! سپس بعد از کمی تحقیر بهش میگه میخوام بهت یه فرصت بدم اگه کاری کنی که میونه فرایه و آتش بهم بخوره بهت یه اتاق میدم تو عمارت که اونجا زندگی کنی و دخترها واست کار کنن و تورو به عنوان مادر عروسم به همه معرفی میکنم جمیله میگه باشه قبول. تو شرکت آتش به اوکان میگه تمام امور مالی دست توعه همه چیز درسته؟ دیگه نمیخواد چک کنم نه؟ اوکان که داره دروغ میگه با مِن مِن مردن میگه هرچی اونجا هست همونه دیگه داداش آتش میگه باشه اوکان من بهت اعتماد دارم ناراحتم نکن! و امضاء میکنه.
سرپ از طرف وورال به عنوان راننده شخصی عمر به اونجا میاد که باده با دیدنش بهم میریزه و وقتی میره آتش به عمر میگه تیپ و ظاهرش خوب بود ببینیم کارش چجوریه. یامان رو تخت دراز کشیده که وقتی آلینا بهش میخواد نزدیک بشه از خواب میپره و باهاش دعوا میکنه و میگه مگه نگفتم به من نزدیک نشو! آلینا باهاش بحث میکنه و در آخر بهش میگه منم حنابندان میخوام باید با مادرت حرف بزنی یامان میگه به من چه خودت برو بهش بگو و میره آلینا دنبالش میره و وقتی میبینه کسی تو خونه نیست باهاش دعوا میکنه هم به خاطر اینکه بهش نزدیک نمیشه هم اینکه مراسم میخواد یامان میگه همینی که هست نمیخوای طلاق بگیر و میره آلینا میگه من ازت جدا نمیشم! جمیله پشت در تراس بوده که میشنوه و میگه چرا به من نگفتی اینارو؟ و باهم حرف میزنن که جمیله میگه به مرور درست میشن طاقت بیار. آتش وقتی به خانه میاد جمیله پیشش میره و حرف های مادرشو بهش میگه و ازش میخواد نفهمه که اون بهش گفته.
آتش با گلفم حرف میزنه و میگه اگه به این رفتارهات ادامه بدی و به زن من که عروسیه احترام نزاری دستشو میگیرم میرم از اینجا گلفم گریه میکنه. هازال در حال آماده کردن فرایه ست. اوکان با یامان حرف میزنه و میگه فکر کنم بهتر باشه دوباره بری واسه یه مدت تنها باشی یامان میگه نه من برنامه مو ریختم میمونم و میره به سمت خونه فرایه که اوکان نمیتونه جلوشو بگیره. یامان میره دم پنجره اش و میگه بیا بیرون کارت دارم وگرنه بابات همه چیو میفهمه ف ایه بیرون میاد و میگه دفعه آخرت باشه منو با بابام تهدید میکنی و باهم. عوا میکنن که آتش به اونجا میاد و میگه اینجا چخبره؟ یامان میگه دوست پسر قبلی فرایه فهمیده داره ازدواج میکنه میخواد مراسمو بهم بزنه آتش میگه اینجاست مرتیکه؟ او میگه آره سپس رو به فرایه میگه دیگه وقتشه بگی!….
