خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال همه گیری از شبکه سه سیما (قسمت آخر)

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال ایرانی خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال همه گیری را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال همه گیری محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی «محمد صادق بکتاشیان» و تهیه کنندگی «سعید کمانی» می باشد که فصل اول خود را با نام «موج اول» بر روی آنتن برده است. این سریال که جایگزین سریال نیکان می باشد، داستان شیوع کرونا در کشور است و روزهای ابتدایی شیوع این بیماری را نشان می دهد که عده ای درگیر این هستند آیا این بیماری کرونا است یا آنفولانزا؟ آنها در ادامه به این نتیجه می رسند که این بیماری همان کرونا است.

قسمت ۱۹ سریال همه گیری
قسمت ۱۹ سریال همه گیری

قسمت ۱۹ سریال همه گیری

امیرعلی طبق گفته ابراهیم پیش میره، ابراهیم نقشه را برای امیرعلی میگه و طبق شواهد و مدارک بهش میگه اصغر حتما پولارو برده گذاشته خونه پدریت و با خودش هم گفته که به فکرتم نمیرسه که اونجا باشه و چون وقت زیادی نداشته تا بره تو خونه بگرده ببینه کجا بزاره تو زیرزمین جاساز کرده امیرعلی بعد از پیدا کردن پولها به نقشه ای که ابراهیم کشیده عمل میکنه. امیرعلی وقتی به خونه حمید رفته و بهشون گفته که پول دسته اصغره اونارو به جون هم انداخته که در آخر میگه من حوصله ام سر رفت میرم شما هم خودتون ببینین چیکار میکنین آنها نمیزارن بره و میگن پای تو هم گیره! امیرعلی بعد از کمی بحث بهشون میگه که پول دست منه اصغر جا میخوره و میگه بلوفه! امیرعلی میگه نشون به اون نشون که تو کیسه زباله صورتی گذاشته بودی سپس به ایزدی زنگ میزنه و میگه که پول دست منه اما تو بیمارستان نبود گیرش آوردم ایزدی میگه پولو بیار دختررو ببر، امیرعلی میگه من ۲۰٪ از اون پولو میخوام بزار پای پیدا کردن پولت و به دستت رسوندنش ایزدی اول قبول نمیکنه اما بعدش مجبور میشه سپس میگه کی پولو میاری امیرعلی میگه بهت زنگ میزنم همین امروز.

بعد از قطع اصغر میگه از اون ۲۰٪ ما هم سهم داریم دیگه آره؟ امیرعلی میگه برو خداروشکر کن جونتونو خریدم الان وگرنه میمردین! من خودمم به اون ۲۰٪ دست نمیزنم همه رو میدم به خودش که بعدا گریبان گیرم نشه حمید میگه اگه کل عمرتو هرروز ۲۳/۵ هم کار کنی این پولو بدست نمیاری امیرعلی اعتنایی نمیکنه و میگه بهتون میگم کی کجا باشین میره. امیرعلی سر قرار با ایزدی حمید و اصغرو میفرسته خودش از دور اونارو میبینه و کیف پولو با پیک میفرسته واسش و میگه بهش اصلا دست نزدم خیالت راحت فقط از این به بعد دیگه نه من نه تو از همین الانم فراموش میکنم همه چیو ایزدی از زرنگیش خوشش میاد و میگه بعدا میام سراغت واسم کار کنی امیرعلی میگه من خودم کار دارم بیکار نیستم و میره. بعد از رفتنش پلیس ها میرسن از راه و همشونو میگیرن. از طرفی پلیس به دفتر تاجری که با شاهمیری همکاری میکرد میرن و به جرم وارد کننده دارو و واکسن تقلبی و فاسد اونجارو میگردن و با خودشون میبرنش. ابراهیم پیش شاهمیری میره و باهاش حرف میزنه و میگه که تمام جرم هات ثابت شده و مدارکش هست نباید با جون مردم بازی میکردی!

او بهش میگه که حتی میدونه که دوتا قتل هم تو پرونده اش ثبت شده فنایی و نوچه اش کاری نمیتونی بکنی هرجا بری پیدات میکنن ۵ دقیقه بعد از رفتن من پلیس میاد و میگیرتت تو این ۵ دقیقه میتونی فکر کنی که تو این سال‌هایی که قراره تو زندان باشی میخوای چیکار کنی و میره. شاهمیری با ترس تو ماشینش میشینه. ابراهیم متین را تو بیمارستان صدا میزنه و بهش یه پاکت میده و میگه شوهر سابقتون اینو داد بهم سند خونته زد به اسم خودت. شیوا پیش امیرعلی میره و او بهش میگه دیدی دروغ نگفتم بهتون! شیوا میگه ولی راستشم بهم نگفته بودی امیرعلی میگه پنهون کردم دروغ نگفتم شیوا میخنده و بهش یه آدرس میده و میگه ساعت ۵ بیا اینجا بابام میخواد ببینتتو میره، امیرعلی خوشحال میشه. پایان.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال همه گیری از شبکه ۱ سیما + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا