خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۲۳ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی بوی توت فرنگی

بوراک و آسلی در تفریح گاه سوار قایق شده و در دریاچه هستند. آسلی از کودکی هایش در آن منطقه و خاطراتش با پدرش برای بوراک تعریف میکند. در کلوپ، چایلا پیش ولکان از رفتارهای اخیر بوراک گله میکند. ولکان او را دلداری میدهد و میگوید که در صورت خبر گرفتن از بوراک به او اطلاع می‌دهد. چایلا با الچین تماس گرفته و خبر میدهد که بوراک در کلوپ نیست و به او دسترسی ندارد. الچین نیز کلافه شده و از چایلا میخواهد به خانه نهاد برود و او نیز به آنجا می آید تا در مورد بوراک با آنها صحبت کنند. ولکان به کافه رفته و از غنچه سراغ آسلی را میگیرد. غنچه میگوید که اصلی مرخصی گرفته و با بوراک است. ولکان از کارهای بوراک کلافه شده و بیرون می آید. اردم که همان لحظه به کافه آمده، سر میزی مینشیند و غنچه پیش او می رود اردم در مورد حذف زدن ولکان با آنچه کنجکاوی‌ کرده و غنچه ماجرا را برای او توضیح میدهد. سلدا با کلوپ تماس میگیرد تا خبر دهد که چایلا به آنجا می آید، اما متوجه میشود که بوراک آنجا نیست.
او با ولکان تماس میگیرد و ولکان میگوید چه بوراک امروز به کلوپ نیامده است. بوراک و آسلی لب ساحل قدم می زنند و کمی بعد، آسلی به بوراک میگوید که بهتر است برگردند و به صلاح نیست که دیگر چنین قرارهایی بگذارند. در خانه، ادا و جانسو مشغول صحبت هستند که شماره ای ناشناس عکس الچین و سینان را برای ادا ارسال میکند. ادا با دیدن عکس به شدت شوکه و ناراحت می شود و از جانسو میخواهد که او را تنها بگذارد. جانسو از خانه بیرون آمده و با سینان تماس میگیرد و موضوع را میگوید. سینان ناراحت و متعجب می شود و موضوع را به الچین میگوید و سپس به سمت خانه می رود. آنها نمی‌دانند که چه کسی به قصد از آنها عکس گرفته است. آسلی هنگام برگشت، خانه ای را که در کودکی آنجا زندگی میکردند را می بیند و با بوراک به سمت آنجا می رود‌. خاطرات کودکی آسلی برایش زنده شده و احساساتی و ناراحت می شود.

بوراک او را بغل کرده و آرامش میکند. چایلا به خانه نهاد رسیده و از سلدا بابت رفتارهای بوراک گله میکند. سلدا سعی دارد کارهای بوراک را توجیه کند و چایلا را آرام کند. ولکان به حرفهای ادا در مورد آسای فکر میکند و با خودش تصور میکند که شاید واقعا آسلی به او علاقه دارد و او متوجه نشده است. سپس با حس خوب به آسلی فکر میکند. ادا در خانه گریه میکند و به رابطه پنهانی پدرش و الچین فکر میکند. سینان با ادا تماس میگیرد. ادا با او دعوا میکند و سینان به او حق میدهد و از او معذرت خواهی میکند. سپس با ولکان تماس میگیرد و ماجرا را به او میگوید و از او میخواهد به خانه بیاید. ولکان به این فکر میکند که هیچکس جز خودشان از رابطه سینان و الچین خبر نداشته و تنها کسی که این قضیه را میدانسته، دنیز بوده و به اینکه او چنین کاری کرده باشد مشکوک می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا