خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۲۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۲۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

دوعا وقتی وارد ساختمان میشه میبینه فاتح روبروشه و بهش میگه تو از کجا میدونستی که میام اینجا؟ فاتح یادش میاد که وقتی به خودش میاد میبینه خیلی با دوعا بد رفتار کرده و به خانه برمیگرده که میبینه دوعا چمدان به دست داره از خونه میره که تعقیبش میکنه. فاتح ازش معذرت خواهی میکنه و میگه من بدون تو میمیرم تو عزیز دل منی! و ازش معذرت خواهی میکنه که بهش میگه منو واسه همچین چیزی تنبیه نکن و چمدانشو میگیره و میگه بریم خونه دیگه از این کارها نکن دوعا قبول میکنه. سر میز شام آذرخش به خانواده اش میگه که محمد را ثبت نام کرده همگی خوشحال میشن و سولماز از آذرخش تمجید میکنه که آنها شوکه میشن از این رفتار او. تو آشپزخانه وقتی شعله با آذرخش تنها میشه بهش میگه که تو مراسم اهداء هدیه عبداله خان را دیده و تعریف میکنه واسش آذرخش میگه فقط همین بود؟ شعله تایید میکنه و میرن واسه خوردن غذا. فاتح و دوعا دوباره تو اتاق باهم حرف میزنن پنبه میره سراغ نورسما و میبینه داره آهنگ گوش میده و کبکش خروس میخونه و میگه چیشده؟ نورسما میگه چطور؟ پنبه میگه ساعتو نگاه کردی؟ بیا سر میز شام.

سر میز شام نیلای به دوعا و فاتح میگه چیشده؟ دیروز مثل خروس جنگی ها بودین الان خوبین! فاتح میگه باهم حرف زدیم تموم شد و رفت. وقتی همه جمع شدن نیلای از قصد میپرسه از دانشگاهت چخبر؟ فاتح میگه درباره این موضوع ما حرف زدیم و مشکلی توش نیست که دوعا بره دانشگاه پنبه و عبداله خان میگه هرچی خیره. فردای آن روز مصطفی وقتی میخواد بره شرکت میلای باهاش حرف میزنه و ازش میخواد تا اون کشتی که بازسازی کردن مال خودشون باشه و ازش میخواد تو شرکت بهش فکر کنه. دوعا میره پیش پنبه و بهش پیشنهاد میده که برای تولد فاتح تو خونه یه تولد و مهمونی بگیرن اما پنبه میگه با نورسما صحبت کن وقتی پیش نورسما میره او بهش میگه که تو این خونه مهمونی نمیگیریم مامان نزاکت به خرج داده که بهت نخواسته نه بگه دوعا میگه باشه خودم یه فکری میکنم. دوعا میره پیش شعله خاله اش و بهش میگه که میخواد برای فاتح جشن بگیره اما نمیدونه چیکار کنه شعله میگه میتونیم تو شرکت بگیریم تو فقط روزشو بگو ما کارهارو میکنیم. تو دانشگاه استاد بهشون میگه یه پروژه باید انجام بدین و به گروه های ۴ نفره تقسیم میشن که دوعا و ییلدیز با دوتا پسر هم گروه میشن دوعا استرس میگیره و به ییلدیز میگه اگه فاتح مخالفت کنه چی؟

بعد از کمی حرف زدن دوعا به ییلدیز میگه فهمیدم تو خونه مادر من پروژه را انجام میدیم بهتر از بیرونه بعدا به فاتح میگم ییلدیز قبول میکنه و میگه میرم به بچه ها بگم. کایهان با فاتح به هتل رفتن تا پروژه همکاریمون بهش نشون بده و کایهان میگه یه مراسم افتتاحیه بگیریم. امید به نورسما زنگ میزنه و میگه تو پارک قرار بزاریم. تو پارک بهش میگه که دوستم یه نمایشگاه داره و سه تا جای خالی داره گفت بهت بگم سه تا از خطاطیاتو بیاری بزاری اونجا نورسما خوشحال میشه و میگه باهم تصمیم بگیریم که کدومو بفرستم امید قبول میکنه. تو شرکت فاتح پیش پدرش رفته و از همکاریش با کایهان بهش میگه که پدرش جا میخوره و با کلافگی باهاش حرف میزنه سپس پیش عامر میره و بهش میگه ماجرارو. عامر جا میخوره و میگه نمیدونم چرا این کارو کرده؟! و بهش میگه که شب باهاش میرم شام بیرون حرف میزنم. دوعا پیش مادرش رفته و ماجرای پروژه را میگه که آذرخش قبول میکنه و میگه که تصمیم داره قبل از عید خانواده فاتح را شام دعوت کنه خونه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا