خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۲۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۲۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

نورسما عکس هایی که از طراحیاش گرفته برای امید میفرسته و باهم انتخاب میکنن که کدومو تو نمایشگاه بزارن. عامر با فاتح تو رستوران هستن و درباره همکاریش با کایهان صحبت میکنن. فاتح میگه انقدر بابا ناراحت شده؟ او میگه نه ولی میدونی که پدرت یه مرد سنتیه و با این چیزا کمی مشکل داره سپس درباره هتلی که باهاش شریک شده ازش سوال میپرسه و فاتح جوابشو میده. تو خونه نورسما پیش مادرش رفته و درباره نمایشگاه و پیشنهادی که بهش شده میگه اما پنبه اونو جدی نمیگیره و میگه تورو چه به این چیزا نمیخواد اصلا چرا باید با مردهای غریبه حرف بزنی؟ به بابات بگو خودش واست نمایشگاه بزنه نورسما میگه من نمیخوام با پول بابا پیشرفت کنم خودم میخوام رو پای خودم وایسم و بهش میگه که چرا اونو جدی نمیگیره و آدم حساب نمیکنه! شاید استاد بخوام بشم و بعد از کمی بحث کردن و زدن حرف های دلش به اتاقش میره. نیلای پیش دوعا میره و باهاش حرف میزنه و یجورایی تو کارش فضولی میکنه دوعا عصبی میشه و میگه اگه تو نتونستی حقتو بگیری و حرفتو بزنی دلیل نمیشه منم این کارو بکنم و بعد از جواب دندان شکن دادن بهش از اونجا میره که نیلای با عصبانیت به اتاقش میره گلگی میکنه از دوعا پیش مصطفی.

دوعا بعد از چند دقیقه پیش مصطفی میره و درباره سورپرایز کردن فاتح تو شرکت بهش میگه مصطفی میگه خیالت راحت اون با من. سر میز شام مصطفی به پدرش میگه فاتح کجاست؟ او میگه با عموش شام بیرون درباره کار میخواستن حرف بزنن مصطفی میگه من چرا پس نرفتم؟ عبداله خان میگه من صلاح دونستم مشکلی داری؟ مصطفی میگه نه. عبداله خان متوجه میشه که نورسما تو خودشه و حالش خوب نیست مثل همیشه او از سر میز بلند میشه و به بهانه سیر بودن میره. آذرخش به مادرش سولماز میگه که فردا دوعا با دوستاش میان اینجا برای انجام پروژه شون سولماز خوشحال میشه و میگه ای جونم بیان قدمشون رو چشم. پنبه پیش عبداله خان میره و بهش ماجرای نمایشگاهی که نورسما میخواد باهاشون همکاری کنه حرف میزنه عبداله خان بعد از شنیدن حرف ها میگه اشکالی نداره و ازش میخواد به نورسما بگه بیاد اونجا. عبداله خان با نورسما حرف میزنه و سوال هایی که داره را میپرسه سپس بهش اجازه میده و در آخر میگه تو تا چیا خیلی زودرنج شدی از مادرت معذرت خواهی کن نورسما بعد از معذرت خواهی به خاطر بد رفتاریش از اونجا میره.

فاتح شب وقتی به خونه میره به دوعا میگه که با پدرش همکار شده و قراره یه کار جدا از بقیه کارها انجام بدن دوعا نگران شده و نمیدونه باید چیکار کنه. فردای آن روز آذرخش داره خونه شو برای کریسمس تزئین میکنه و درخت را داره میچینه سویلای و سولماز بهش میگن که کسایی که مذهبی با این چیزا مخالفن! آذرخش میگه به من ربطی نداره دارن میان تو خونه من باید به عقاید و آداب ما احترام بزارن سپس دوعا بهش زنگ میزنه و برای حرف زدن تو کافه قرار میزارن. عامر به کایهان زنگ میزنه و باهاش قرار میزاره تا باهم حرف بزنن. دوعا یا امید و شعله به اتاق کار مصطفی رفتن و اونجارو تزیین کردن وقتی فاتح وارد میشه سورپرایز میشه و ازشون تشکر میکنه. وقتی شعله دیگه میخواد بره یکی از دستیارهای عبداله خان پیشش میره و میگه عبداله خان شمارو برای صرف یه قهوه دعوت کرده شعله قبول میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا