خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۶ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۶ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۲۶ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۲۶ سریال ترکی شربت زغال اخته

عامر سر قرار با کایهان میره. عامر بهش میگه که شنیدم با برادرزاده ام همکار شدی! کایهان میگه پس بالاخره بهتون گفت سپس عامر بهش با طعنه میگه که آره گفت و معلوم نیست کی ذهنشو شستشو داده کایهان پوزخند میزنه و میگه الان منظورت این بود که من ذهنشو شستشو دادم؟ عامر میگه ما شرکتمون خانوادگیه و باهمدیگه مشورت میکنیم برای هرکاری ولی اومدین راضیش کردین نمیدونم چجوری که باهم همکار شدین! بعد از کمی صحبت کردن میخواد بره که کایهان بهش میگه مراسم افتتاحیه داریم بیاین عامر لبخند میزنه و از اونجا میره. بعد از رفتنش کایهان سریع به فاتح زنگ میزنه و باهاش قرار میزاره. دوا پیش مادرش رفته و از شراکت فاتح با باباش حرف میزنه آذرخش هم جا میخوره و نگران میشه. نیلای دوستانش را دعوت کرده تو کشتی و اونجا یه دورهمی گرفته و پز میده. نورسما به دفتر کار شعله رفته و کارهای قاب شده اش را به امید میده. امید میگه خوب آماده ای؟ بریم پیش صاحب نمایشگاه نورسما استرس گرفته و قبول میکنه. شعله پیش عبداله خان هست که باهم حرف میزنن سپس شعله میگه که کارهای نمایشگاهی خودم میکنم گفتم بگم خیالتون راحت مرد درستیه عبداله خان تایید میکنه.

فاتح پیش کایهان رفته و بهش میگه بگو قبل از تو کی اینجا بود! عموت! فاتح جا میخوره و میگه عموی من؟ او تایید میکنه و میگه که چیا گفت فاتح از حرف هایی که میشنوه جا میخوره و کایهان میگه که اونا هنوز فکر میکنن تو بچه ای و با این حرفا فاتح را به اصطلاح شیر میکنه او با عصبانیت و کلافگی به شرکت میره و باهاشون دعوا میکنه مگه من بچه ام که منو کنترل میکنین! عبداله خان سرش داد میزنه و میگه درست حرف بزن! آره وقتی سرت شیره میمالن پس بچه ای! بعد از کمی دعوا فاتح از اونجا میره که مصطفی میره آرومش کنه. دو خانم به خانه عبداله خان اومده و پنبه باهاشون صحبت میکنه آنها که خواستگارن اومدن تا نورسمارو ببینن اما نورسما کلافه و عصبی شده و نگاهشو ازشون میدزده. فاتح میره دم در خانه آذرخش دنبال دوا که میبینه با دوتا پسر از خونه بیرون میاد فاتح دوعا میکنه و میپرسه اونا کی بودن؟ دوا واسش توضیح میده و بعد از کمی جر و بحث نتیجه میگیرن که الکی عصبی شده بود و از هم معذرت میخوان سپس میرن سمت خونه تا حاضر بشن و با ایلهان دوست فاتح و زنش برای شام بیرون برن.

تو رستوران ایلهان با دیدن دوتا زن به فاتح میگه باید بعدا باهم تنهایی  بیایم اینجا! دوا جا میخوره و میگه بله؟ ایلهان مدام از این حرفامی نه که دوا باهاش دعواش میشه و از اونجا میره. تو خونه دوا و فاتح درباره این موضوع باهم دعوا میکنن. آذرخش با عامر قرار گذاشته و درباره کایهان و فاتح باهم حرف میزنن سپس آذرخش میگه میخوام برم کتاب بخرم که عامر میگه پس باهم بریم منم میام آذرخش خوشحال میشه و قبول میکنه. آنها بعد از خرید کتاب به سینما میرن تا فیلم مورد علاقه آذرخش را ببینند. فاتح کلافه شده و با بی حوصلگی سوار ماشینش میشه و میره دوا هم دنبالش میره که میبینه وارد یه خونه میشه که خانمی به جلوی در اومده استقبالش دوا به شدت شوکه شده و میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا