خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۲۸ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۲۸ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۸ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۸ سریال ترکی گلجمال

گلجمال با شنیدن این حرف که مرت نامزد دوا بوده یاد روزهای اولی میوفته که مرت را گیر انداخته بود و به زور ازش خواسته بود که خواهرشو ازش خواستگاری کنه! و یاد موقع هایی می افته که دوا از نامزدش حرف میزد و مرت هم میگفت که من نمیتونم من خودم نامزد دارم! او حالش حسابی بد شده و اشک میریزه و کرواتشو به زور باز میکنه و احساس خفگی میکنه، امرلله میره پیش ظفر و میگه که الان از بیمارستان رفت حالشم خیلی بد بود چیکارش کردین؟ ظفر میگه کاری کردم که اون عروسی سر نگیره کاری که اگه با چاقو میزدمش انقدر درد نمیکشید! سپس میخنده و میگه امروز اون گلجمال مات شد ولی خوب مرت سربازمونو زود از دست دادیم ولی برای مات شدن باید سرباز فدا بشه و میخنده. گل اندام تو خانه به مرت میگه تو چیکار کردی؟ داداشم زفته هنوز نیومده! تلفنشم جواب نمیده! مرت میگه من کاری نکردم یعنی کاری که کردم این نبود و میگه که از باباش خواستم بیاد مانع بشه که گل اندام میگه ولی نیومد انگار از خداش بود که دخترشو به ما بچسبونه! همان موقع ابراهیم و ایپک به اونجا میان که گل اندام باهاشون دعوا میکنه، ایپک جوابشو میده و باهم بحثشون بالا میگیره که اونارو از هم جدا میکنن.

گلجمال به کنار دره رفته و اونجا با یادآوری مرت و دوا که تو خونه باهم روبرو میشدن با گریه میگه اونا جلوی چشمام بودن حتما بهم خندیدن و مسخره ام کردن و با عصبانیت اینور و اونور میره. دوا با دیدن پدرشو خواهرش خوشحال شده و گریه میکنه که ابراهیم میگه واسه عقدت نیومدم اومدم باهات حرف بزنم مامان گارا ابراهیمو کنار میبره و ازش میخواد که چیزی از زنده بودن مادرش نگه خودش به وقتش میگه اما ابراهیم میگه مرت میدونه تهدیدم کرد که جلوی این مراسمو بگیرم مامان گارا عصبی و کلافه میشه. دوا با آرمان درد و دل میکنه و میگه بازم تو لباس عروسی ولم کردن و گریه میکنه و میگه به نظرت چرا گلجمال ولم کرد و رفت؟ آرمان سعی میکنه آرومش کنه. ایپک با وفا دعوا میکنه و ازش سوال میکنه که گلجمال چرا اینکارو کرد؟ وقت میگه نمیدونم منم که همان موقع گوشیش زنگ میخوره و به ایپک میگه باید جواب بدم. بعد از رفتن ایپک به گلجمال میگه تو کجایی داداش؟ اینجا ریخته بهم! گلجمال بهش میگه مرتو بردار بیار لبه پرتگاهو تلفنو قطع میکنه وفا با خودش میگه بدبخت شدیم فهمید!

او با دوتا از آدماش میرن پیش گل اندام و مرت و مرتو میگیرن گل اندام با تعجب میگه اینجا چه خبره؟ شوهرمو کجا میبرین؟ وفا جلوشو میگیره و بهش میگه داداشت خواسته ولی فکر کنم همه چیزو فهمیده سپس از اونجا میرن. گل اندام شوکه میشه و با عصبانیت میره سراغ دوا و با اونا دعوا میکنه و میگه مگه نگفتم گورتونو گم کنین برین همینو میخواستین! که بچه من بی پدر بشه؟ و بهشون میگه که گلجمال همه چیزو فهمیده دوا و بقیه شوکه میشن. مرت وقتی میرسه اونجا کلی التماس میکنه و میگه که همه تو خونه میدونستن و بهم گفتن بگم منو میکشی گلجمال میگه راست گفتن الان با مرده هیچ فرقی نداری! گل اندام وقتی میبینه داداشش جواب نمیده گریه میکنه و با خودش میگه دود این کارت تو چشم خودتم میره و به سرویس میره و ردشو میزنه و قبلش به گلجمال میگه شوهرم نباشه منم نیستم خداحافظ داداش. گلجمال با دیدن این پیام هل میکنه و زنگ میزنه که میبینه جواب نمیده او به مامان گارا زنگ میزنه و میگه برن پیشش. اونا وقتی میرن میبینن که او زنشو زده و مامان گارا به جانان میگه بره به ادم ها بگن بیان ببرنش بیمارستان. دوا با فهمیدن اینکه گل اندام رگشو زده با گریه میشینه و میگه این چه بلاهاییه که سرم میاد! جانان با یکی از مردهای عمارت گل اندام را به بیمارستان رساندن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا