خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۳۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۳۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
پنبه به دفتر کار شعله میره و برای اینکه امیدو از نورسما دور کنه میگه مراسم نامزدی نورسماست واسه همین دیگه تو نمایشگاه هم شرکت نمیکنه و قضیه کنسله سپس از اونجا میره که امید شوکه شده. دوعا با فاتح رفتن برای دیدن و خرید سرویس خواب رفتن که آذرخش به اونجا میره و باهمدیگه میگردن. آذرخش تو مدرسه با مادر پلین صحبت میکنه آذرخش بهش میگه پلین یه دختریه که درباره مشکلاتش با کسی حرف نمیزنه و همه رو میریزه تو خودش حالش اصلا خوب نیست اما مادر پلین زنی بیخیاله که میگه اون تو ناز و نعمت داره بزرگ میشه افسردگی یا این چیزا اصلا بی معنیه! آذرخش هرچی میگه او اصلا جدین میگیره. پنبه به خانه برمیگرده و به خدمتکارش میگه نورسمارو صدا بزنه بیاد که لمان داره میاد. لمان میاد و پنبه ازش میپرسه چخبر خوبی؟ لمان ماجرای دیدن عامر با یه زن را بهش میگه پنبه میگه امکان نداره داداش عامر اهل این چیزا نیست! همان موقع که دارن حرف میزنن فاتح و دوعا با آذرخش به اونجا میان اما قبل از اینکه لمان با آذرخش روبرو بشه تلفن آذرخش زنگ میخوره و او به مدرسه میره. فاتح و دوعا به داخل میرن که بعد از احوالپرسی به اتاقشون میرن نورسما هم پشت سرشون راهی میشه که پنبه بهش چشم غره میره.
امید حالش گرفته ست و از شعله کمک میخواد که چیکار کنه شعله میگه دختر که قحط نیست من میرم یه سر با پدر و مادر امره میرم پیش پیرکی وقتی اومدم باهم میریم میگردیم مثل شکست عشقی خورده ها جوابه امید قبول میکنه. نورسما به اتاقش رفته و با خودش کلنجار میره که به امید چی بگه این چند وقتیکه که گوشیش دست مادرش بوده تا آبروش نره از طرفی امید با بدبختی موفق میشه نورسمارو تو بلاک لیست بزاره، نورسما تصمیم میگیره زنگ بزنه و بگه یه مشکل خانوادگی واسم پیش اومده بود اما میبینه بوق اشغال میخوره فقط که با خودش میگه بعدا زنگ میزنم بهش. آذرخش به مدرسه رفته و با پلین صحبت میکنه او موفق میشه پلین بیاد بیرون و درباره مشکلش باهاش حرف بزنه در آخر همدیگرو بغل میکنن و پلین تو بغل آذرخش گریه میکنه. نیلای و مصطفی رفتن تو کشتیشون که میبینن اون مردی که ازش پول قرض گرفتن اومده اونجا ازش میپرسه اونجا چیکار داره که او میگه دیدم خبری از پول نشد گفتم بیام به کشتی سر بزنم، مصطفی میگه مگه قسطا ماهانه نیست؟ او میگه نه هفته ایه و هفته ای ۶ میلیون اونا شوکه میشن و جا میخورن.
پنبه بعد از رفتن لمان به دوعا میگه سفره زکریا گرفته فردا به مادرش اینا بگه بیان او قبول میکنه. شب همه جمع شدن که دوعا از عبداله خان درباره کمکش به شعله تشکر میکنه پنبه جا میخوره و میگه کدوم کمک؟ دوعا تعریف میکنه که پنبه حرص میخوره. آذرخش وقتی به خونه رفته شب درباره پلین با مادرش و چیمن حرف میزنه بعد از چند دقیقه فاطما به اونجا میاد و به آذرخش میگه باهات میخوام حرف بزنم و با خودش میبره خونه اش اونجا میبینه جان وکیل عامر اونجاست. بعد از چند دقیقه آذرخش میگه فقط یه سوال میکنم عامر متعهله یا نه؟ جان میگه آره ولی از نظر قانون آذرخش میگه من این چیزا سرم نمیشه جوابمو گرفتم دیگه نمیخوام درباره اش حرف بزنم. جیلان با مته رفته تا تو یه کلوب عضویت پلاتینو ثبت نام کنه که میگه بهش کارتمو دوباره جا گذاشتم و ازش میخواد اون بده اما مته میگه منم کارتمو نیاوردم تازه تمام پولام به خاطر خرید قبلیت تموم شده جیلان میگه یادم رفته بود واست میریزم حتما و از اونجا میرن…..
