خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۳۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی

ادا با دوستش جانسو بیرون می رود و در مورد اتفاقات اخیر و دیدن مادرش با او درد و دل میکند. او با اینکه از نبودن مادرش در تمام این مدت ناراحت است، اما با این حال دوست دارد حرفهای او را باور کند و تصور میکند که او به اجبار آنها را ترک کرده است. نهاد به خانه رفته و وقتی سلدا می فهمد که باشاک به شرکت نیز آمده ، به شدت کلافه و عصبی می شود و نیت باشاک از اذیت کردن خانواده را درک نمیکند. او از نهاد میخواهد هر طور که شده باشاک را از آنها دور کند، زیرا مایه دردسر است. اردم غنچه را به یک رستوران شیک و گران قیمت می برد. او در مورد برنده شدن در شرط بندی چیزی نمی‌گوید و میگوید که عمویش برای او پول فرستاده تا او کار جدیدی را شروع کند. او با غنچه مشورت کرده و تصمیم میگیرند که با هم یک قنادی کوچک باز کنند و از آسلی نیز برای کیک پزی کمک بگیرند. غنچه با آسلی تماس میگیرد و از او میخواهد که شب به همراه بوراک پیش آنها بروند تا با هم باشند. آسلی از امل اجازه گرفته و سپس به بوراک پیام میدهد. سینان به خانه می رود و با ناراحتی ادا را بخاطر دیدن باشاک سرزنش می کند. وقتی ولکان ماجرا را می شنود، از ادا عصبانی می شود.

ادا میگوید که از آنها دلخور بوده و برای همین بی خبر به دیدن باشاک رفته است. شب، آسلی حاضر شده و به همراه بوراک سر قرار با غنچه و اردم می رود. او متوجه می شود که بوراک از غنچه خواسته تا این دورهمی را ترتیب بدهد تا آنها با هم باشند. کمی بعد، همگی به سمت کلوپ می روند و مشغول رقص و خوش گذرانی می شوند. هنگامی که آنها از کلوپ بیرون می آیند، چایلا و الچین که از آنجا رد می شوند، بوراک و آسلی را دست در دست یکدیگر می بینند که به سمت ماشین می روند. چایلا به شدت عصبانی می شود. او و الچین به خانه نهاد می روند. وقتی بوراک داخل خانه می رود، با چهره عصبانی سلدا و نهاد رو به رو شده و با دیدن چایلا و الچین متعجب می شود. نهاد از او توضیح میخواهد و میگوید که خبر دارد که او با یک دختر گارسون دوست شده است. بوراک حرفی برای گفتن ندارد. چایلا و الچین می روند و نهاد با بوراک دعوا میکند. آسلی از آشپزخانه حرفهای آنها را می شنود و ناراحت می شود. صبح روز بعد، شکران که متوجه رابطه بین آسلی و بوراک شده، پیش آسلی می رود و به او میگوید که از رابطه آنها خبر دارد و با دلخوری از اینکه آسلی به تذکر های او اهمیت نداده، میگوید که در صورت لو رفتن ماجرا، او و امل هردو بیکار می شوند‌. او از آسلی میخواهد که مدتی از آنجا برود تا آنها بتوانند خانه ای برای او و مادرش پیدا کنند و آسلی مقابل چشم بوراک نباشد. او میگوید که به هیچ وجه نباید آسلی و بوراک در ارتباط باشند. آسلی با ناراحتی حق را به شکران میدهد و قبول میکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا