خلاصه داستان قسمت ۳۶۹ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۶۹ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۳۶۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۹ سریال ترکی خواهران و برادران

شوال با اورهان میرن کنار پرتگاه و شوال گریه میکنه و از اورهان میخواد تا برای ۱٫۲ ساعتی بره و اونو تنها بزاره اورهان اول قبول نمیکنه اما سپس میره. بعد از رفتنش شوال لبه پرتگاه میره و به خودش میگه معذرت میخوام دخترم من نمیخواستم اینجوری بشه و میخواد خودشو پرت کنه اورهان که وسط راه منصرف شده برگشته و به موقع جلوشو میگیره و باهاش حرف میزنه و ازش میخواد آروم باشه در آخر منصرفش میکنه. یاسمین با حالی داغون پیش عمر رفته و میگه من خونه رو ترک کردم و نمیخوام دیگه برم اونجا! آکیف با نباهت رفتن به بیمارستان و برای محض اطمینان میبرنش برای عکس برداری تا ببینن اتفاقی افتاده یا نه. آکیف به ثریا زنگ میزنه و برای کاری که کرده سرزنشش میکنه سپس بعد از زدن حرفاش و شرح دادن حال نباهت تلفنو قطع میکنه که ثریا عصبی میشه. یاسمین به عمر میگه من دیگه مادری ندارم ولی دلیل دعوامونو نپرس نمیتونم بگم. عمر به صرب زنگ میزنه و میگه نگران نباش یاسمین اینجاست او جا میخوره و وقتی شوال به خونه میاد صرب ازش میپرسه ماجرا چیه؟ چرا گریه میکنی؟ سر چی با یاسمین دعوا کردی؟

او میگه نمیخوام درباره اش حرف بزنم صرب میگه یعنی چی اصلا الان میرم دنبال یاسمین میارمش اینجا تا باهمدیگه آشتی کنین تموم بشه اما شوال میگه یاسمین دیگه نمیاد اینجا واسه همیشه رفته صرب میگه یعنی چی؟ خوب چیشده؟ میرم باهاش حرف بزنم. صرب به خانه عمر میره که و از یاسمین میخواد تا باهم برگردن خونه اما یاسمین میگه من دیگه مادری ندارم و پامو اونجا نمیزارم صرب زیربار نمیره و میخواد به زور ببرتش که یاسمین داد میزنه و میگه بسه نمیام اونجا میفهمی؟ الان خبرو از اینجا! صرب میگه باشه فقط همین امشب اینجا میمونی و میره. فردای آن روی عمر به زور صبحانه بهش میده و یاسمین میگه بهتر امروز من نیام اما عمر میگه نمیشه و آیبیکه میگه من یه یونیفرم زاپاس دارم الان میارم واست سپس باهم به طرف مدرسه میرن.

اونجا شوال وقتی میاد یاسمین میگه من میرم سر کلاس شوال با عمر حرف میزنه و ازش میخواد مراقب دخترش باشه عمر میگه نگران نباشین اون خواهر منه همه کار واسش میکنم. قبل از کلاس استاد بوراک پیش یاسمین و ایاس و صرب میره و میگه میدونین که فردا جلسه اولیاءست یاسمین میگه میشه آقا اورهان بیاد به عنوان ولی من؟ شوال ییلدیز دیگه ولی و مادر من نیست بوراک میگه بعدا حرف میزنیم و میره صرب کلافه میشه. بعد از کلاس یاسمین و تولگا تنها تو کلاس نشستن و یاسمین بهش میگه که چرا ازش مخفی کرده بود فیلمو؟ تولگا گریه میکنه و میگه نمیدونستم چجوری بگم روم نمیشد چی میگفتم! سپس آیبیکه میاد و میفهمه که اونم خبر داشته و ماجرای سکوتشونو میگه که در ازاش پول گرفته بود واسه خونه شون یاسمین باهاشون دعوا میکنه و میگه الان با مادرم هیچ فرقی واسم ندارین و میره با عصبانیت….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس (فصل ۱) 

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim (فصل ۲)

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا