خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۳۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی

سینان پیش الچین می رود تا با او حرف بزند. الچین بخاطر دروغ سینان در مورد رضایت ادا از رابطه آنها ، از سینان ناراحت است و نمی‌تواند این دروغ او را ببخشد. سینان سعی دارد او را قانع کند، اما الچین میگوید که مدتی زمان میخواهد تا تنها باشد. چایلا با ولکان قرار گذاشته و ماجرای شب گذشته و دیدن بوراک و آسلی را برای او تعریف میکند. ولکان متعجب و عصبی می شود. چایلا میگوید که تصمیم دارد آبروی آسلی را ببرد تا به او بفهماند که نباید به بوراک نزدیک بشود. ولکان به چایلا هشدار میدهد که نباید کاری کند تا آسلی ناراحت شود. نهاد به خانه سینان می رود تا با ادا صحبت کند. او به ادا میگوید که ماجرای آمدن باشاک را می‌دانست و به سینان چیزی نگفته بود تا او ناراحت نشود. سپس میگوید که سینان نیز برای اینکه ادا ناراحت نشود در مورد الچین به او چیزی نگفته بوده و قصد بدی نداشته است. او از ادا میخواهد که سینان را درک کند . سینان که به خانه آمده از پشت دیوار حرفهای نهاد را می شنود و متاثر می شود. او سپس پیش نهاد می آید و بخاطر رفتار دیروزشان از یکدیگر معذرت خواهی میکنند. اردم و غنچه یک مغازه برای اجاره پیدا میکنند و برای بستن قرارداد با صاحب مغازه قرار میگذارند.

غنچه از اینکه دختر صاحب مغازه با اردم گرم گرفته ، از اردم عصبی شده و حسادت میکند. شب در خانه، سلدا از بوراک میخواهد که با چایلا صحبت کند و از او معذرت خواهی کند، اما بوراک میگوید که رابطه آنها تمام شده و او کار اشتباهی نکرده است. سپس بیرون می رود. آسلی و غنچه در خانه هستند. کمی بعد اردم به همراه بوراک دم خانه غنچه می آیند و با صدای بلند موزیک ، توجه آنها را جلب میکنند تا دم پنجره بیایند. غنچه و آسلی هر دو خوشحال می شوند. برادر غنچه از راه رسیده و با دیدن پسرها عصبانی می شود و آنها را فراری میدهد. صبح روز بعد، چایلا با بوراک تماس گرفته و از او میخواهد که به عنوان یک دوست و برای خداحافظی دوستانه با او بیرون برود. بوراک با بی میلی قبول میکند. در خانه ادا به پیشنهاد ولکان با آسلی تماس میگیرد تا برای درد دل در مورد باشاک و اتفاقات اخیر با او صحبت کند و شام را نیز دور هم باشند. ادا با آسلی تماس می‌گیرد و آسلی بخاطر بیرون رفتن با بوراک، بهانه می آورد و به روز دیگری موکول میکند. او به همراه غنچه و اردم به مغازه جدید رفته است. کمی بعد بوراک نیز به آنجا می آید. او برای قرار شب با چایلا، به دروغ به آسلی میگوید که با یک نفر قرار کاری دارد. آسلی با ادا تماس میگیرد و میگوید که پیش او می رود. ادا خوشحال شده و به ولکان نیز خبر میدهد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا