خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۳۷ سریال ترکی رامو

قسمت ۳۷ سریال ترکی رامو

جهانگیر با دیدن رامو بهش میگه چجوری جرأت کردی بیای اینجا؟ سپس به آدم هاش میگه تا ببرنش از اونجا. سپس خودش با سیبل میره تو پیست رقص و شروع میکنن به رقصیدن. . رامو را به زیر زمین تو یه آشپزخانه میبرن. بعد از چند دقیقه تانر به اونجا میره و میخواد رامو را بکشه که او ازش میخواد به پدرش بگه بیاد تانر میگه نمیگم اون اصلا یادش رفته که تو اومدی و الان داره میرقصه رامو بهش میگه که نمیتونی بکشی منو چون تو صندوق ماشینم پر از بمبه از بمب هایی که تو آدانا ترکوندی نه خیلی بزرگتر! جهانگیر و یاقوز به اونجا میان که رامو باهاش حرف میزنه و میگه اول بریم بمبو خنثی کنم بعد حرف میزنیم. آنها به حیاط میرن که رامو با باز کردن در صندوق همه را متعجب میکنه. او که آلپای را آورده باعث تعجب جهانگیر شده و او میپرسه از کجا پیداش کردی؟ رامو میگه شماها همه جارو گشتیم اما من رفتم سراغ نقطه ضعفش من روزها، ماه ها و حتی سالها نِشِه را زیر نظر داشتم تا اینکه یه روز رفت پیشش. طبق گفته خودتم کسی که آلپای را بیاری جونش بخشیده میشه.

جهانگیر تایید میکنه و رامو سوار ماشینش میشه و میره. وقتی به خونه میرسن جهانگیر به تانر میگه باید همه چیز ریز و درشتم بدونی اگه میخوای جانشین من بشی! سیبل تو اتاقش یاد رامو میوفته و حالش بد میشه و به خودش میگه حالا باید چیکار کنی احمق؟ رامو هم به سیبل فکر میکنه که به خودش میگه رو کار فقط تمرکز کن! یاقوز سر قرار با رامو میره و به خاطر کاری که کرده باهاش حرف میرنه در آخر یاقوز میگه الان ما دشمنیم یا دوست؟ رامو میگه اینو تو باید بگی اگه جلوم وایسی دشمنمی ولی اگه باهام کاری نداشته باشی بازم دوستم نیستی ولی دشمنمم نیستی! یاقوز میگه نمیخوای بپرسی که چرا ازدواج سیبل بهت نگفتم؟ رامو میگه واسم مهم نیست یاقوز میگه خیلی عجیبی نمیتونم بشناسمت! ایشالله همتون خوش بخت بشین و میگه ملاقات بعدیمون خیلی متفاوت خواهد بود.

تانر پیش دست راست جهانگیر میره و میگه حالا که جهانگیر نمیخواد رامو بمیره ولی اگه من بخوام کنارم هستی؟ او میگه نمیتونم از جهانگیر سرپیچی کنم! تانر میگه یکیو پیدا کن باهاش تصادف کنه اینجوری طبیعیم هست و میره. رامو تو غم سیبل نشسته که حسن میره پیشش و آرومش میکنه. سیبل وقتی تانر میاد پیشش با چاقو تهدیدش میکنه و ازش میپرسه که با رامو میخوای چیکار کنی؟ تانر میگه میکشمش سیبل بهم میریزه.….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا