خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

یک نفر عکسهای چایلا و بوراک را برای آسلی ارسال میکند. آسلی با دیدن عکسها شوکه می شود و گریه اش میگیرد. ولکان از آسلی علت گریه اش را می‌پرسد و آسلی به دروغ میگوید که یکی از آشنایانشان فوت کرده است. ولکان آسلی را بغل میکند تا آرام کند. او یادش می آید که با چایلا در مورد آسلی و بوراک صحبت کرده بودند و چایلا گفته بود که نقشه ای دارد تا میانه آنها را خراب کند. ولکان به او هشدار داده بود که او نباید آسلی را ناراحت کند. غنچه با اردم بیرون رفته و آسلی که کلید همراه خودش ندارد ، در خانه پیش ولکان منتظر برگشتن غنچه میماند. او از خستگی و ناراحتی خوابش می برد. وقتی غنچه به خانه برمی‌گردد با آسلی تماس میگیرد. ولکان به جای او جواب داده و میگوید که آسلی شب در خانه آنها میماند. بوراک چایلا را به خانه می رساند. الچین از دیدن وضعیت چایلا عصبانی می شود. بعد از رفتن بوراک، چایلا عادی می شود و الچین می فهمد که او نقش بازی می‌کرده و مست نبوده است. او از کارهای چایلا کلافه می شود. ولکان با چایلا تماس گرفته و میگوید که بخاطر این کارهایشان عذاب وجدان دارد، زیرا آسلی ناراحت شده است. چایلا میگوید‌ که آنها باید طبق قرارشان پیش بروند. بوراک وقتی میبیند که آسلی جواب نمیدهد، دم خانه غنچه می رود. غنچه میگوید که آسلی در خانه سینان مانده است.