خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۳۹ سریال ترکی رامو

قسمت ۳۹ سریال ترکی رامو

رامو وقتی پیش بقیه برمیگرده ازش میپرسن که دستت چیشده؟ او میگه هیچی طبق معمول میخواست تانر منو بکشه که موفق نشد شاهین میپرسه سیبل هم دست داشته تو این کار؟ رامو میگه نمیدونم ولی میخواست هشدار بده بهم. رامو میره پیش کنکاپی و به افرادش میگه میخوام درباره کار باهاش حرف بزنم. کنکاپی با دیدنش میگه اگه اومدی بگی کارمو کم کنم باید بگم نشدنیه رامو میگه نه نیومدم بگم کم کنی خواستم بگم که دیگه کار نکنی  کنکاپی میگه چی گفتی؟ رامو باهاش دعوا و بحث میکنه درباره به خطر انداختن جون مردم و تو به فرصت او و محافظشو میکشه از طرفی دیگه حسن و بقیه به جا میرن و بقیه را هم میکشن. از داخل یه کانکس صدای زن زن و مرد میاد که کمک میخوان و در را باز میکنن و با دیدن مردم اونجا جا میخورن رامو با زبان خودشون بهشون میگه که نگران نباشین کمکتون میکنیم. در آخر انضاء خودشونو رو دیوار میکشن و اونجارو میترکونن. تانر به سیبل زنگ میزنه و میگه بیا نقشه تغییر کرده سیبل جا میخوره و میگه چی؟ و با سرعت به خانه میره. مامورمخفی پیش فرمانده کنار اسکله میره و بهش میگه همه نیروها مستقر شدن فرمانده میگه کسی کاری نکنه باید حین انجام جرم دستگیر بشن! امشب دیگه کار جهانگیر تمومه!

سیبل در حال جمع کردن چمدونشه که مادر تانر به اونجا میره و بعد از کمی با طعنه حرف زدن بهش خاطره ای از گذشته میگه که سیبل میفهمه گِجِه اسب مورد علاقه اش را اون کشته بود و شوکه میشه. سپس با تانر سوار ماشین میشن تا برای ماه عسل برن. یه نفر به فرمانده خبر میده که امروز قراره رامو این کارو انجام بده فرمانده جا میخوره و بهش میگه همه ی نیروهارو جمع کنین بگین بیان. تانر تو ماشین به سیبل میگه خیلی کنجکاوی که با رامو چیکار میکنم نه؟ سیبل میگه خوب آره میخوام بدونم تانر میگه خودت میبینی میخوام سورپرایز بشی و میرن. آنها به یه واحد از برج میرن که مشرف به محل معامله راموست و بهش میگه امشب رامو اینجا معامله میکنه و پلیسا میگیرنش سیبل عصبی میشه و به طرفش اسلحه میگیره و میگه نمیزارم به عشقم رامو صدمه ای بزنی و ماشه را میکشه که میبینه توش تیر نداره و تانر اسلحه را ازش میگیره و دهنشو میبنده و میگه بشین ببین چجوری رامو گیر پلیسا میوفته! پلیسا پیش رامو میرن و به نیروها میگه که کشتی را بگردن اما چیزی پیدا نکردن و دست خالی از اونجا رفتن. تانر جا میخوره و سیبل با خوشحالی میخنده.

تانر میگه فکر نکن همینجا تموم شده الان خودم جلوی چشمای خودت میکشمش. از طرف جهانگیر میرن پیش رامو و میگن انگاری طلاهارو انداختی تو دریا درسته؟ رامو تایید میکنه که همان موقع به طرفش اسلحه میگیرن که رامو میگه ولی الان از آب درمیاد و اشاره میکنه که آدماش لنگرو میکشن بالا و میبینن که طلاها تو لنگر مخفی شده. اونا از این ترفند حسابی خوششون اومده و جهانگیر با دیدن این فیلم به نوچه اش میگه از این به بعد بگین بارهارو اینجوری جا به جا کنن. تانر بازم اونجوری که میخواسته پیش نرفت و به یاقوز زنگ میزنه که رامو بیاره پیشش. تانر به طرف سیبل اسلحه گرفته که همان موقع رامو میاد داخل و به طرف تانر شلیک میکنه سیبل شوکه میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا