خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۴۱ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی بوی توت فرنگی

بوراک دم خانه غنچه می رود و با او تماس میگیرد. آسلی از غنچه میخواهد که به بوراک نگوید او آنجاست، اما غنچه گوشی را به آسلی میدهد. آسلی با کلافگی جواب میدهد و از بوراک میخواهد که برود‌، اما بوراک به اصرار میگوید که او باید دم در بیاید. آسلی به جای خودش غنچه را دم در می فرستد. غنچه به بوراک میگوید که آسلی حاضر به حرف زدن نیست و بهتر است فردا در قنادی یکدیگر را ببینند. بوراک که از آسلی عصبانی است، از آنجا می رود. صبح روز بعد بوراک به قنادی می رود. غنچه با دلخوری در مورد قرار او و چایلا و خبردار شدن آسلی میگوید‌. بوراک متعجب شده و با ماجرای عکس ها، مطمئن می شود که چایلا برای او نقشه کشیده بوده و مست نبوده است. او عصبانی شده و میخواهد سراغ چایلا برود، اما غنچه جلوی او را میگیرد و میگوید که بهتر است فعلا چایلا تصور کند که نقشه اش موفق بوده و آنها جدا شده اند تا دوباره دردسر درست نکند.

آسلی در خانه با دیدن عکس بوراک و چایلا در کنار هم در روزنامه بیشتر عصبی می شود. باشاک برای نهاد دم خانه گل می فرستد. نهاد و سلدا از کارهای باشاک عصبی می شوند. در شرکت الچین، او با دیدن نقاشی آسلی از آن خوشش آمده و بدون اینکه نام شرکت کننده را بداند آن را به مرحله نهایی ارسال میکند. چایلا که نقاشی آسلی را با اسم خودش عوض کرده است، وقتی متوجه میشود که به مرحله نهایی رفته جا میخورد. ولکان متوجه قضیه شده و از این کار چایلا عصبانی می شود و با او بحث میکند. غنچه با آسلی تماس میگیرد و او را به بهانه ای به همراه اردم به جنگل می برد. بوراک که از قبل با غنچه هماهنگ بوده، برای آسلی تدارک دیده و فضای پیک نیک درست کرده است. آسلی با دیدن بوراک عصبانی می شود و با او دعوا میکند. بوراک ماجرا را برای او تعریف میکند و میگوید که مقصر نبوده است و می‌گوید که قصد داشته موضوع را به او بگوید اما بخاطر ماندن آسلی در خانه ولکان از او عصبانی بوده است. آنها با یکدیگر صحبت کرده و مشکلاتشان را حل می‌کنند و دوباره آشتی میکنند. سپس تا شب خوش می‌گذرانند و بوراک آسلی را به خانه غنچه می رساند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا