خلاصه داستان قسمت ۴۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۴۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۴۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی

صبح سر میز صبحانه، نهاد امل را صدا زده و میگوید که با درخواست بورسیه آسلی موافقت شده و او باید برای اقدام به شرکت برود. سپس میگوید که رشته آسلی در دانشگاه بوراک نیز هست و میتواند به آنجا برود. امل به شدت خوشحال می شود و به آشپزخانه می رود. سلدا که از این قضیه خوشش نیامده، میگوید که دختر آشپز نباید در دانشگاه بوراک درس بخواند. بوراک و نهاد از حساسیت بیجای سلدا روی آسلی گله میکنند.
باشاک با ادا تماس میگیرد و با اصرار و چرب زبانی از او میخواهد که برای نهار با او بیرون بیاید. ادا قبول کرده و می رود. هنگام نهار، باشاک به بهانه تماس از سر میز بلند شده و ادا داخل کیف او را نگاه میکند. او با دیدن یک نامه متوجه می شود که باشاک در زندان بوده است. هنگامی که باشاک سر میز می آید، ادا موضوع را به روی او می آورد و با او دعوا می‌کند. باشاک با مظلومیت گریه میکند و میگوید که او چیزی از زندگی باشاک و سختی هایش نمی‌داند و برای همین از آنها دور بوده است. او ترحم ادا را به دست آورده و خیالش راحت می شود.

بوراک به شرکت می رود و با ولکان رو در رو می شود. ولکان خبر آسلی را از بوراک میگیرد و به عمد میگوید که باید او را ببیند، زیرا دلش برای آسلی تنگ شده. بوراک عصبی شده و وقتی با آسلی تماس می‌گیرد میگوید که حق ندارد دیگر با ولکان حرف بزند‌. آسلی متعجب شده و قبول میکند.
هنگامی که باشاک ادا را به خانه می ساند، ولکان از راه رسیده و با دیدن باشاک به شدت عصبانی می شود و با او دعوا میکند. ادا بخاطر برخورد و عصبانیت ولکان ناراحت شده و وقتی داخل می روند، از باشاک دفاع کرده و با قهر به اتاقش می رود.
نقاشی آسلی به اسم چایلا، برنده مسابقه می شود. وقتی الچین می فهمد که برنده مسابقه چایلا بوده، شوکه و خوشحال می شود.

در خانه، توچه دوست چایلا با آسلی تماس میگیرد و به او میگوید که او به مرحله نهایی رفته است تا او را اذیت کند. بعد از قطع تماس او و چایلا می‌خندند، اما آسلی خوشحال و امیدوار می شود.
الچین به خانه آمده و به چایلا بخاطر برنده شدن در مسابقه تبریک میگوید. چایلا به شدت شوکه شده و نمی‌داند چه کند.
بوراک به قنادی پیش بچه ها می رود. او یک هدیه برای قنادی خریده و برای آسلی نیز قلم نقاشی خریده است و بورسیه و هم دانشگاهی شدنشان را تبریک میگوید.
سینان به خانه می رود و ولکان با ناراحتی ماجرای دیدارهای دوباره باشاک و ادا را برای او تعریف میکند. سینان میخواهد با ادا حرف بزند اما ادا از اتاقش بیرون نمی آید.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا