خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۵۰ سریال ترکی رامو
قسمت ۵۰ سریال ترکی رامو

قسمت ۵۰ سریال ترکی رامو

یه نفر برای رامو پیام میفرسته اگه میخوای بفهمی چیشده فورا بیا اسکله و عکس مصطفی را برایش فرستاده که رامو جا میخوره و میره اونجا. تو سلول همه دور حسن نشستن و ماجرارو ازش میپرسن که او شروع میکنه به تعریف کردن و پیازداغشو هم زیاد میکنه اونا هم سرتاپاگوش شدن و با دقت گوش میکنن. فیدان با سیبل حرف میزنه و بهش میگه میخوام یه چیزی بهت بگم ولی نباید خودتو تو خطر بندازی وقت کردی برو تو دم و دستگاه جهانگیر ببین چیزی درباره کامان میفهمی یا نه چیزیه که واسش خیلی مهمه سیبل قبول میکنه. رامو به اسکله رفته و میبینه مصطفی اونجاست و هندزفری تو گوشه رامو میخواد بره جلو و میپرسه حالت خوبه مصطفی؟ که مصطفی توسط اون هندزفری حرف هایی که بهش میگن را به رامو میگه و همان موقع نور لیزری روی جفتشون میوفته رامو عصبی میشه. اونا توسط مصطفی با رامو حرف میزنن و ازش میپرسن که کورشاد چی بهش گفت او از کامان حرفی نمیزنه و میگه پرونده رو داد که ازم گرفتین سپس بهشون میگه که اسلحه را پس بده پول های کورشادو بدم بهت اما اونا میگن پولارو بده تا اسلحه را به پلیس ندم رامو کلافه میشه.

بعد از قطع تماس رامو مصطفی را بغل میکنه و میگه نترس چیزی نیست اگه صداشو بشنوی میشناسیش؟ او میگه نه صداش رباتی بود با ماسکم اومدن پیشم این هندزفریو بهم دادن گفتن انجام ندم میکشن تورو رامو میگه نترس چیزی نیست. فردای آن روز نهیر میاد پیش سیبل و ازش کمک میخواد تا بره بیرون او قبول میکنه. سیبل میره پیش جهانگیر و آیسل و ازشون اجازه میخواد با نهیر بره بیرون که باهاش حرف بزنه و نصیحتش کنه آیسل از جهانگیر میخواد قبول کنه که جهانگیر میگه باشه به تو میسپارمش سیبل. رامو پیش دوعو میره و میرن تا قبل از حرف زدن یخورده تمرین تیراندازی کنن. دوعو بهش میگه یه توضیح به من بدهکاری نهیر گفت برای کمک به تو اومده بوده رامو میگه احتیاج به نگرانی داره؟ سپس باهم تیراندازی میکنن که دوعو از مهارتش میفهمه که اون روز میدونسته اسلحه خالیه که شلیک کرده و بهش میگه رامو میگه منظورت اینه که اگه نمیدونستم شلیک نمیکردم؟ دوعو میگه شاید! رامو میگه قطعا چون کشتن آدمارو بی چون و چرا قبول نمیکنم دلیل نهیر که میخواست نجاتم بده همینه ما مثل هم نیستیم! سپس دوعو ازش میپرسه چجوری کورشادو کشتی؟ او میگه من نکشتم و ماجرارو براش تعریف میکنه که دوعو باور نمیکنه.

نهیر و سیبل به اونجا میرسن که سیبل تو یه فرصت حال رامورو میپرسه که او بدون توجه بهش از اونجا میره. نهیر پیش دوعو رفته و میگه که بهش کمک کنه چون باباش به حرفش گوش نمیکنه دوعو اعتراف میکنه به عشقش و ادامه میده که نمیتونم به زور باهات ازدواج کنم نهیر از اونجا میره. به حشمت خبر میدن که برادر کورشاد تو زندانه باید به داداش حسن خبر بدین هرکاری میتونه بکنه ببرنش به انفرادی. رامو به آدم های تو زندان خبر میده که به حسن خبر بدن. حسن را به بندی که برادر کورشاد اونجاست میبرن که یه نفر خبر میده بهش که دردسر درست کنه تا به انفرادی بره حسن هم همین کارو میکنه. سیبل به اتاق کار جهانگیر میره و از قصد گوشیشو اونجا جا میزاره سپس میفهمه جهانگیر میخواد بره و تا فردا به اونجا نمیاد سپس باهم میرن. مراسم خاکسپاری کورشاد شروع شده و همه اونجان که رامو به اونجا میره و همه جا میخورن. برادر کورشاد با شناختن رامو بهش میگه زنده از اینجا نمیری بیرون!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا