خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
خانواده خواستگار نورسما از راه میرسن. وقتی خدمه براشون مایع ضدعفونی میبره ازشون میپرسه که الکل توش داره یا نه آخه میدونید که کلا الکل حرامه چه خوردنش چه تماس با پوست دوعا جا میخوره و میگه چی میشه اونوقت؟ و درباره این موضوع کمی بحث میکنه که اونا از پنبه میپرسن انگاری عروستون اینارو قبول نداره! پنبه میگه نه بالاخره جوونن سوال دارن و باید توجیه بشن. فاتح پیش کایهان رفته و میگه پول لازم داره و سهمشو از درآمد هتل میخواد کایهان میگه باشه در اسرع وقت. شب آذرخش حاضر شده که سولماز میپرسه کجا؟ او میگه با عامر، شعله و جان میریم شام بیرون چیمن میگه خوش بگذره اما سولماز تیکه شو میندازه که چیمن میگه تو باز گیر دادی به مامانم؟ فکر کنم کلا با سر و سامان گرفتن مامانم مخالفی چون میترسی تنها بشی و عامر بهونه ست! سولماز میگه بفهم چی میگه بچه. جیلان طبق نقشه اش با مته میره به همون کافه و به بهونه اینکه ابراهیمو اشتباه گرفته با علی دوستش میره پیششون، ابراهیم بهش میگه اشتباه گرفتی ولی اگه بخوای میتونی اینجا بشینی جیلان قبول میکنه و میشینه سپس با هم قهوه میخورن و ابراهیم پیشنهاد میده برن دیسکو جیلان قبول میکنه.
آنها بعد از کمی رقصیدن به هتل میرن که مته خان تمام وقت تعقیبشون میکنه و ازشون فیلم و عکس میگیره. شعله و آذرخش با عامر و جان نشستن و شام میخورن که کایهان اونجا میره و با عامر دعواش میشه. فردای آن روز شعله تو دفتر کارشه که مته خان عکس و فیلمارو میفرسته واسه شعله او خوشحال میشه و سریع برای دوعا میفرسته. تو خونه عبداله خان همه سر میز صبحانه هستن که دوعا پیام شعله را دریافت میکنه. نیلای به پنبه میگه کارش داره و باهم به طبقه بالا میرن پنبه وقتی میاد با خوشحالی میگه به عبداله خان و میگه خداروشکر نمردیم و این روزارو هم دیدیم نیلای پایین میاد و روسری سرش کرده و تصمیم گرفته باحجاب بشه همگی خوشحال میشن و دوعا تعجب کرده. دوعا به شرکت پیش ابراهیم میره و با عکسا تهدیدش میکنه و میگه یا از نورسما جدا میشی یا این عکسارو همه جا پخش میکنم و آبروت میره ابراهیم عکسارو میبینه و میگه باشه تو بردی با بابام حرف میزنم دوعا خوشحال میشه و میگه باشه هروقت جدا شدین منم اینارو پاک میکنم. بعد از رفتنش ابراهیم به اتاق پدرش میره.
او بهش میگه که دوعا زن فاتح اومده بوده ومنو تهدید کرد که از نورسما جدا بشم یکسری عکسم دستش داشت گفت همه جا پخش میکنم آخه دیشب با یکی از دوست های خانمم رفته بودم بیرون عکس گرفتن ازم پدرش میگه باشه من حلش میکنم. او به عبداله خان زنگ میزنه و خبر میده، او شوکه شده و میگه بزار ببینم ماجرا از چه قراره. عبداله خان به اکرم میگه ببینه کی بهش کمک کرده اکرم قبول میکنه. دوعا پیش نورسما رفته و بهش میگه که حل شد اون قبول کرد بهم بزنه نورسما خوشحال میشه و بغل و تشکر میکنه.اکرم به عبداله خانم میگه مته خان و شعله خانم هم تو این کار دست داشتن عبداله خان به شعله زنگ میزنه و پیشش میره. آنها درباره کاری که کردن حرف میزنن که در آخر شعله میگه من فقط خواستم دونفر که همو دوست دارن بهم برسن چون این روزا عاشقا بهم نمیرسن عبداله خان یکدفعه میگه منظورت ماییم؟ شعله جا میخوره….
