خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۵۱ سریال ترکی رامو
قسمت ۵۱ سریال ترکی رامو

قسمت ۵۱ سریال ترکی رامو

رامو وقتی از مراسم کورتاش بیرون میره برادر کورشاد میخواد دنبالش بره که جلوشو میگیرن و میگن هنوز جنازه برادرت رو زمینه اما او با عصبانیت با آدم هاش دنبال رامو میوفته. همان موقع ارکان به رامو پیام میده و میگه دستور مرگت از طرف جهانگیر صادر شده و بهش کمک میکنه از این کار او رامو متوجه میشه که کسی که کورشادو کشته خود ارکان بوده. آنها به جا وایمیستن تا برادر کورشاد که با آدم هاش دنبالشون بودن بهشون برسن. وقتی میرسن رامو بهش میگه باهم حرف بزنیم اما او توجهی نداره و میخواد بکشتش و باهم درگیر میشن که رامو اسلحه میزاره رو سرش و میگه به حرفام گوش کن سپس میگه که من نکشتم برادرتو میدونم کی کشته او ازش میپرسه کی؟ رامو میگه امشب میارم پیشت تا خودت بکشیش او قبول میکنه و از اونجا میرن. سیبل به بهونه جا گذاشتن گوشیش به اتاق جهانگیر برمیگرده و لیوان آبی که رو میزش هستو برمیداره و به اتاقش میبره. او به اتاق میره و با نوار چسبو وسایلی که داره اثر انگشت جهانگیرو برداشته. رامو با دوعان به محل ارکان رفته و وقتی پیشش میره ازش میخواد بگه آدمش بره بیرون تا باهم حرف بزنن.

رامو بهش میگه تو مشکلت چی بود؟ چرا کورشادو کشتی؟ چرا منو تو این وضعیت قرار دادی؟ ارکان لبخند میزنه و میگه پس فهمیدی آره؟ سپس باهم کمی بحث میکنن که ارکان میگه  پولا کجاست؟ رامو به دروغ میگه پولی در کار نیست اینجوری گفتم که خودتو نشون بدی سپس دوعو به اونجا میاد که ارکان میگه من نمیتونم جلوی دوعورو دیگه بگیرم. سپس دوعو به اونجا میاد که ادعا میکنه میخواد رامو را بکشه اما در آخر اسلحه را میگیره سمت ارکان رامو میره سراغ ارکان و اسلحه میزاره رو سرش دوعو میره با آدم های ارکان درگیر میشه که رامو هم اسلحه و هم پرونده ی جهانگیرو که کورشاد بهش داده بودو میگیره ازش و اثر انگشت خود ارکان را روی اسلحه میزاره و با خودش میبره. دوعو وقتی با رامو و ارکان از اونجا میرن به رامو میگه که دیگه جونی بهت بدهکار نیستم یر به یر شدیم و از هم جدا میشن. رامو ارکان را به کمک آدم هاش تو صندوق عقب ماشین میزارنش. سیبل با فیدان قرار گذاشته و میگه که اثر انگشت جهانگیرو برای لپ تاپش گیر آورده سپس میره پیش صبوش مادرهامون تا اونو ببینه. سیبل شب پیش جهانگیر تو خونه میره و میگه که صبح نهیر بردتش پیش دوعو تا باهاش خرف بزنه.

گاو ازش میخواد بره نهیر را صدا بزنه بیاد، نهیر پیش جهانگیر میره و چند دقیقه بعد دوعو هم به اونجا میاد سپس نهیر شروع میکنه به عصبی کردن پدرش که موفق هم میشه.  او سیلی تو گوشش میزنه که نهیر میگه همینو میخواستم! میخواستم ببینم کاری میکنی یا نه قسم میخورم اگه برای سیلی نزدن بابام کاری میکردی باهات ازدواج میکردم ولی دیدی که تو عروسک بابامی هرچی اون بگه انجام میدی! سپس رو به باباش میگه تو میخوای منو بسپاری دست این؟ رامو با خودش ارکان را برده به جایی و به دست برادر کورشاد میده که وقتی از اونجا میره یاقوز برادر کورشادو میکشه و از ارکان میپرسه تا مطمئن بشه رامو از کامان چیزی میدونه یا نه وقتی میفهمه نمیدونه ارکانم میکشه. رامو به اونجا میره و بهش میگه یاقوز تو چیکار داری میکنی؟ سیبل پنهانی میره به اتاق کار جهانگیر و لپ تاپشو میگرده و یه فایل به اسم کامان پیدا میکنه که متوجه میشه نگهبانی داره به داخل اتاق میاد که سیبل خاموش میکنه لپ تاپو و استرس میگیره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا