خلاصه داستان قسمت ۵۲ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر

در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۲ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.

قسمت ۵۲ سریال ترکی یاقوت کبود

قسمت ۵۲ سریال ترکی یاقوت کبود

جمیله به عمارت برگشته و به چتین میگه که چمدانهامو بیار از این به بعد همونجوری که با گلفم رفتار میکنین باید با منم رفتار کنین و میره داخل. او وقتی گوشی آلینارو میبینه میفهمه که پدر بچه تو شکم آلینا بوراست. او کلافه و عصبی میشه و میره پیش آلینا و میگه تو چیکار کردی؟ میدونی وورال بفهمه که بچه تو شکمت مال بوراست زندونیت میکنه و بچه رو ازت میگیره؟ آلینا میگه چرا اینجوری میگی داری منو میترسونی! جمیله میگه تازه من بهترین زاویه شو دیدم! سپس بهش میگه باید هرجور شده رابطه ات را با بورا قطع کنی! آتش و یامان و گوکان تو کلبه نشستن و باهمدیگه میگن و میخندن و رابطه شون خوب شده دوباره باهم. گوکان که تو خوردن نوشیدنی زیاده روی کرده تو مستی به یامان میگه که ورشکست شدن یامان جا میخوره و آتش مجبور میشه همه چیزو تعریف کنه واسش سپس میگه من میرم یخورده هوا بخورم. او در حال راه رفتنه که دوباره گونش را میبینه که داره ماشینشو تعمیر میکنه سپس بهش میگه دوباره باز مشکل از شمعشه؟ بعد از کمی حرف زدن باهم میرن تا شام بخورن. حین شام خوردن گونش که دیده حال روحیه خوب نیست میگه خوب میشنوم چیشده که اینجوری شدی؟ انقدر بهم ریخته؟ آتش همه چیزو واسش تعریف میکنه از رابطه خودش با فرایه گرفته تا موضوع ورشکستگی و اینکه فهمیده پدرش یکی دیگه ست نه اونی که فکر میکرده!

گونش حسابی شوکه شده و میگه واقعا من تسلیمم روز خیلی بدی داشتی! بورا به خاطر بلایی که سر پدرش اومده بهم ریخته حسابی و میگه به حسابش میرسم اما باده میگه نمیخواد نشنیدی گفت نمیخواد! سپس وقتی میشینه روی کاناپه یه لنگه گوشواره میبینه و تو فکر میره. صبح زود گونش آتش را به کلبه میرسونه و گوکان که تو حیاط بود آنها را میبینه و لبخند میزنه سپس آتش از گونش تشکر میکنه و گوکان به گونش کارت آتش را میده و میگه اگه کارش داشتی اینه کارتش گونش هم کارت خودشو به گوکان میده و میگه تو هم کارت منو بده بهش اگه کارم داشت زنگ بزنه. آتش وقتی میخواد بره شرکت به گوکان میگه کار گونشو بده زنگ بزنم ازش تشکر کنم. وقتی زنگ میزنه او دعوتش میکنه به قهوه و وقتی او میگه من با گوکان برادرمم گونش میگه خوب باهم بیاین و همان موقع واسش آدرسو میفرسته. قبل از رفتن آنها باده رفته پیش گونش و گونش بهش میگه که چیزی که ازم میخوای که بدون تحقیق وارد این ماجرا بشیم خیلی ریسکیه چون این آدم خطرناکتریم آدم اینجاست معلوم نیست چه بلایی سرمون بیاره! باده میگه راست میگی چیز غیر عادی ازت خواستم! و قبل از رفتنش گونش بهش یکسری عکس میده و میگه چیزهایی هست درباره مادر و پدرت که خبر نداری. بعد از رفتن باده، آتش و گوکان از راه میرسن که هنوز خیلی نگذشته که برای آتش پیامی میاد و آنها مجبور میشن برن سریعا…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکیه یاقوت کبود + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا