خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۵۳ سریال ترکی رامو

قسمت ۵۳ سریال ترکی رامو

دوعان یاقوز را به جایی میبره و بعد از چند دقیقه رامو به اونجا میاد و با دیدن یاقوز میگه بیشرف! یاقوز میگه همه چیزو بهم زدی! نظمی که سالها واسش زحمت کشیده بودمو بهم زدی! رامو بعد از کمی بحث باهاش بهش میگه فقط یه راه داری تا زنده بمونی اونم اینکه بگی ماجرای کامان چیه؟! یاقوز پوزخند میزنه که بعد از چند دقیقه از دو طرف دو تا ماشین میاد که یاقوز به رامو میگه مشکل تو میدونی چیه؟ که یاقوز دست کم گرفتی! سپس آدم هاش میان و به یاقوز میگه چیشده آقا یاقوز؟ او میگه لو رفتیم از پلن اضطراری استفاده میکنیم، او ازش میپرسه با اینا چیکار کنیم؟ یاقوز میگه بزار یخورده دیگه زنده باشن و قبل از رفتن به رامو میگه فکر نکن بخشیدمتون و میره. به سیبل خبر میدن که تو محله کامان اتفاقی افتاده که سیبل میگه خیلی خوب خودم میرم به آقا جهانگیر میگم سپس از جهانگیر میخواد خودش بره رسیدگی کنه که جهانگیر قبول میکنه. فیدان به رامو زنگ میزنه و میگه سریع بیا که برای بچه ها اتفاقی افتاده او با دوعان سریع به کامان میرن. اونجا رامو به داخل قهوه خانه میره و نارنجکی را ضامنشو میکشه و به طرف اونا میندازه که همگی میترسن و به بیرون میرن اون نارنجک مشقی و الکی بوده که رامو با آدم هاش به طرفشون میرن و شروع میکنن به درگیری.

سیبل به اونجا میرسه و میگه اینجا چخبره؟ اون مرد بهش میگه این آدما اومدن تو محله ای که چند ساعت دیگه مال شما میشه داریم از دارایی‌تون محافظت میکنیم سیبل باهاش دعوا میکنه که ما با پیرمردها و زن و بچه ها کاری نداریم سپس برای عادی نشون دادن به رامو و آدم‌هاش میگه علاف و بیکار که رامو میره جلو و باهاش کمی کل کل میکنه سپس با یه اشاره دوعان که روی جرثتقیله ۱۹ میلیون پول کورشادو میریزه رو سر مردم محله که همگی خوشحال میشن، سیبل به اون آدماش میگه بریم دیگه مثل اینکه نمیشه با پول خرید اینجارو و درحالیکه چشماش از خوشحالی میخنده و به رامو افتخار میکنه سوار ماشین میشه و از اونجا میرن. رامو با پیرمرد محله حرف میزنه و درباره کامان صحبت میکنن و میفهمن که موضوع خود محله کامان نبوده بلکه موضوع شخصی بوده که به اونا کمک میکرده همیشه و فامیلیش کامان بوده. دوعو پیش فیکو رفته و بهش میگه که یاقوز خیانت کاره و ازش میپرسه کجا میتونه باشه او میگه نمیدونم.

دوعو میگه که خبری شد بهش خبر بده و از اونجا میره. بعد از رفتنش یاقوز از اتاقی دیگه درمیاد و به فیکو میگه خیلی خوب بود تحت تاثیر قرار گرفتم و بعد از حرف زدن یاقوز از اونجا میره. رامو بهش زنگ میزنه و میگه بیا پیشم حرف بزنیم یاقوز میگه هروقت من خواستم همو میبینیم اما رامو بهش میگه که درباره کامان همه چیزو فهمیده و بهتره بیاد یاقوز میگه باشه. جهانگیر پیش سیبل رفته و با عصبانیت میگه کی به اهالی اون محله پول داد؟ سیبل میگه نمیدونم که جهانگیر با کلافگی میگه این کامان طلسم شده. یاقوز پیش رامو رفته که رامو ازش میخواد همه چیزو تعریف کنه او تعریف میکنه که جهانگیر کامان و افرادشو کشت ولی نتونست خدمتکارشونو بکشه واسه همین اومد بیرون از خونه و به من گفت برم کارشو تموم کنم منم این کارو کردم حالا رو اسلحه ای که کامان را کشته اثر انگشت منه و اگه دست پلیس بیوفته پای من گیره رامو میگه تو هم از همین روش کشتن کورشادو انداختی گرد من! سپس یاقوز ازش میخواد تا اسلحه را گیر بیاره تا برگه هایی که سیبل امضاء کرده را بهش بده تا نیوفته تو زندان وگرنه میده به پلیس رامو میگه باشه نجات میدم ولی اگه به قولت عمل نکنی اونوقت باید از من بترسی جای جهانگیر…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا