خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۵۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۵۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
نورسما خودشو از پنجره پایین انداخته که ابراهیم با دستپاچگی بالاسرش میره و وقتی میبینه بیهوشه مادر و پدرشو سریعا صدا میزنه. آنها بالاسر نورسما میرن و حمدی از ابراهیم میپرسه این کار تو بوده؟ آب دهیم میگه نه به خدا، بابا این دختر دیوونه ست خودش خودشو پرت کرد پایین حمدی میگه اگه تو اینکارو نکردی پس چیکار کردی که خودشو انداخت پایین هان؟ سپس به پسرها میگه برین ماشینو بیارین سریع ببریمش بیمارستان. تو خونه عبداله خان و پنبه در حال حرف زدن هستن عبداله خان درباره ناراحتی نورسما حرف میرنه و پنبه آرومش میکنه و دلداریش میده که بالاخره بهم عادت میکنن به خونه خودش عادت میکنه مگه ما نبودیم؟ دوتا غریبه، ولی به مرور خوب شدیم بچه دار شدیم الانم هیچ مشکلی نداریم و خوشبختیم درسته؟ عبداله خان میگه انشاالله. حمدی با پسرهاش به بیمارستان رسیدن دکتر اول چکش میکنه و میره پیششون و میگه به خاطر ضربه ای که خورده تو سرش امکان التهاب و خونریزی مغزی وجود داره اول باید ام آر آی بره تا جواب بیاد ببینیم چی میشه. ابراهیم از پدرش میپرسه حالا چیکار کنیم؟ حمدی میگه فقط ۲۴ ساعت دعا کن تا بلایی سرش نیاد!
فردای آن روز دوعا تو مدرسه پیش مادرش آذرخش میره و او بهش درباره خواستگاری کردن عامر و انگشترش که تو دستشه به دوعا میگه دوعا اول جا میخوره سپس واسش آرزوی خوشبختی میکنه. ثانیه پیش حمدی رفته که دکتر بیرون میاد و میگه هنوز وضعیتش تکون نخورده و حالش وخیم و خطرناکه بابد بازم ام آر آی بگیریم تا ببینیم چیشده تا وقتیکه به هوش نیاد نمیتونم بگم حالش ۱۰۰٪ خوبه یا نه. حمدی به ثانیه میگه تو به مادر نورسما زنگ بزن تا خیلی دیر نشده ولی نزار چیزی بفهمه. تو خونه پنبه با خودش حرف میزنه و میگه ظهر داره میشه چرا هیچ خبری نیست ازش؟! سپس به نورسما زنگ میزنه که میبینه خاموشه همان موقع ثانیه زنگ میزنه و به دروغ میگه که ابراهیم نورسمارو به ایتالیا برده واسه ماه عسل حالشون خوب بوده فقط چون یکدفعه ای شده وقت نکردن خبر بدن. فاتح اعصابش خورده چون کایهان پدر دوعا پیشش رفته بود تو شرکت و بهش گفته که طرف کلاهبردار بوده و منو دک کرده سپس ازش میخواد تا پولی که میخواد از پدرش بگیره فاتح با کلافگی میگه روال کار ما اینجوری نیست!
او که خیلی عصبیه بعد از رفتن کایهان به خودش میگه من میدونم چجوری باید پولمو ازش پس بگیرم سپس زنگ میزنه و به پشت خط خبر میده که میخواد هتلشو بفروشه و ازش میخواد کارهای اولیه رو انجام بده. تو خونه نیلای میره پیش پنبه و ازش درباره نورسما میپرسه که او بهش میگه رفته ایتالیا نیلای جا میخوره و حسادت میکنه. شب سر میز شام پنبه تو خودشه که دوعا به خاطر حالی که داره عذاب میکشه بهش تیکه میندازه. آذرخش در خونه خودش حاضر شده و به اهالی خونه میگه که شامو میره با عامر میخوره سپس راهی میشن. عامر خودش شام درست کرده که باهم با آذرخش در حال غذا خوردنن سپس درباره ازدواج حرف میزنن….
