خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۵۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی

شب، بوراک با ناراحتی به اتاق آسلی می رود و روی تخت او می خوابد. صبح، سلدا در خانه دنبال بوراک میگردد و متوجه می شود که او به اتاق اسلی رفته است. او پیش بوراک می رود و دوباره او را نصیحت میکند. بوراک کلافه می شود و از خانه می رود. نهاد بخاطر برخورد سلدا و توجه نکردن به حرفهای او با سلدا بحث میکند. خلیل به خانه پیش امل می رود و وسایل صبحانه ای که خریده را به او میدهد. او از آسلی خبر میگیرد و امل میگوید که با او قهر است و صحبت نمیکند. کمی بعد آسلی از اتاق بیرون می آید و سعی دارد دل امل را به دست بیاورد، اما امل او را دعوا میکند و میگوید که او باید بین امل و بوراک یک نفر را انتخاب کند. آسلی به شدت ناراحت شده و به اتاقش می رود. کمی بعد او بیرون می آید و به امل قول میدهد که با بوراک در رابطه نباشد و دیگر به او دروغ نگوید. امل سعی میکند به آسلی اعتماد کند و او را می بخشد. آسلی بیرون آمده و به سمت کافه می رود. بوراک با او تماس میگیرد. آسلی میگوید که آنها دیگر نباید یکدیگر را ببینند و این رابطه تمام شده است. سپس قطع میکند.
در خانه ولکان و چایلا مشغول صبحانه خوردن هستند. چایلا میخواهد بداند که دیروز در خانه نهاد چه اتفاقی افتاده است، اما ولکان از دخالت‌های چایلا کلافه شده و با او بحث میکند. ادا حاضر می شود تا به دیدن باشاک برود. آنها به رستوران می روند و ادا اتفاقات عروسی را برای باشاک تعریف میکند.
آسلی داخل کافه می زود و با گریه به غنچه و اردم میگوید که از بوراک جدا شده است. آنها ناراحت می شوند و سعی دارند آسلی را آرام کنند. ولکان با یک نفر تلفنی صحبت میکند و متوجه می شود که باشاک چند ماه است که از زندان آزاد شده است. او پیش نهاد می رود و اتفاقات روز گذشته را از او می شنود. سپس در مورد اینکه باشاک سهام اوکتای را خریده برای نهاد تعریف میکند و نهاد به شدت از باشاک و کارهایش عصبی می شود. ولکان در مورد زندان رفتن باشاک از نهاد سوال میکند و نهاد میگوید که این ماجرا حقیقت ندارد. ولکان حس میکند که نهاد نیز با او صادق نیست و این وسط داستان دیگری وجود دارد. باشاک به کافه می رود و این بار به آسلی پیشنهاد کار میدهد و از او میخواهد در شرکت جدیدش طراحی کند. آسلی مردد است اما باشاک از او تعریف میکند و کارش را قبول دارد. باشاک وقتی متوجه می شود که آسلی به خانه احتیاج دارد، هنگام بیرون آمدن با یک نفر تماس میگیرد و میخواهد که یک خانه نزدیک کافه برای او پیدا کنند. نجمی، از باشاک و آسلی دم در کافه عکس میگیرد و برای نهاد ارسال میکند. غنچه و اردم مقداری از درآمد مغازه را که جمع کرده اند به آسلی می‌دهند تا بتواند برای خودشان خانه بگیرد. آسلی ابتدا قبول نمیکند اما سپس به عنوان قرص پول را از آنها گرفته و تشکر میکند.
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا