خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی تو در بزن + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی تو در بزن (تو در خانه ام را بزن) را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی تو در بزن به تهیه کنندگی شرکت  MF Yapım از شبکه Fox TV پخش می شود و کارگردانی آن به عهده کارگردان مشهور و خوشنام ترک اوندر میهلار Ender Mıhlar میباشد. هانده ارچل و کرم بورسین که نقش های اصلی داستان را به عهده دارند مهمترین دلیل جذابیت این سریال است. ( Sen Çal Kapimi ) یا همان تو در خانه ام را بزن شنبه ها از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت ترکیه به مدت ۱۳۰ دقیقه از شبکه فاکس پخش میشود.

قسمت ۶۴ سریال ترکی تو در بزن
قسمت ۶۴ سریال ترکی تو در بزن

خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی تو در بزن

اردم که حسابی تو نقش سرکان فرو رفته و اعصاب همه را خورد کرده، ملو را صدا میزنه و بهش میگه یه زمانی یه فقیر بدبخت بود که تو راهروهای آرت لایف می خوابید یادته؟ که ملو میگه آره اردم به درد نخور، اردم میزنه رو میز میگه آقا اردم. اردم به ظرف توت فرنگی اشاره میکنه و میگه مگه نمیدونین به توت فرنگی آلرژی دارم میخواین به کشتنم بدین؟ ملو از این اداهای اردم کلافه میشه و میخنده و میگه تو آلرژی داری؟ اردم به ملو میگه سنجاب کوچولو که ملو با عصبانیت به من میگی سنجاب کوچولو؟ الان خفه ات میکنم اردم میگه میتونم خیلی راحت اخراجت کنم که ملو میگه اخراج کن بدو سریع منو اخراج کن . آیدان با کمال که به خانه جانان خانم برای عرض تسلیت رفته بودن موقع خداحافظی ادا و سرکان برای تحقیقی دوباره به اونجا میرن که باهم روبرو میشن و جانان خانم میگه شما همدیگرو میشناسین؟ که ادا میگه بله مشتری ثابت ما هستن همین دیروز رفتیم برای تمدید بیمه عمرشون، آیدان که تعجب کرده از رفتار ادا و سرکان ولی همکاری میکنه و میگه آره من بدون بیمه اصلا نمیتون زندگی کنم، سرکان میگه آیدان خانم شما با آقا کمال اینجا اومدین؟

که آیدان برای اینکه توضیحی نخواد بده سریعا اونجارو ترک میکنن. ادا و سرکان وقتی با جانان خانم حرف میزنن خدمتکارش میاد و خبر میده که بلیطتون آماده شده و اونا میفهمند که ۲روز دیگه قرار بره لندن برای یکسری کارهای شخصی. فرید میره به ملو میگه باید باهم بریم درباره وکیل آقای نوذات تحقیق کنیم. ادا و سرکان وقتی در حال حرف زدن با جانان خانم بودن، اردم به سرکان زنگ میزنه و چون سرکان نمیتونست درست صحبت کنه با اردم مثل رئیسا حرف میزد. اردم از سرکان خواست که ملو و یکسری افرادو اخراج کنه که سرکان میگه نه بعدا درباره اش باهم حرف میزنیم. بعد از قطع تماس سرکان، ملو به ادا زنگ میزنه تا ببینه ماجرا چیه کجاست؟ اصلا داره چیکار میکنه که ادا میگه درباره بیمه اون مورد باهم دیگه بعدا حرف میزنیم مفصل میتونی با فرید هم مشورت کنی، ملو که نمیفهمه ادا چی میگه کلافه میشه و تلفن و قطع میکنه. ملو و فرید میرن با همسر وکیل صحبت میکنن اما چیز خاصی دستگیرشون نمیشه جزء اینکه قرار است ۲ روز دیگه به لندن بره ولی همسرش هم نمیدونه که با کی و برای چی؟ وقتی ادا و سرکان از اونجا بیرون میزنن شکشون بهش بیشتر میشه و سرکان میگه حالا دستمالو اشتباه کردم این یکی چی؟

باید ماجرای این لندنو دربیاریم ادا هرچی میگه بسه دیگه بریم بگیم به پلیس سرکان میگه نمیشه رو حرف که پلیس کاری نمیکنه باید دفترو پیدا کنیم و به ادا میگه شب یواشکی میریم خونه اش تا دفتر اسنادو پیدا کنیم، همان موقع ملو به ادا زنگ میزنه و میگه این اخبارو بهش و ادا و سرکان میگن پس باهم دیگه میخوان برن لندن. ادا استرس میگیره از اینکه قراره شب یواشکی برن خونه جانان و به سرکان میگه دیگه داریم زیاده روی میکنیم سرکان میگه ترسیدی؟ که ادا میگه آره میترسم از اینکه اتفاقی واست بیوفته سرکان میگه واسه من اتفاقی نمیوفته واسه تو هم نمیوفته چون من نمیزارم پس خیالت راحت. آیدان و کمال وقتی به خانه میرن برای آیفر و سیفی تعریف میکنن که ادا و سرکان با سرووضعی عجیب خانه جانان خانم بودن و عجیب رفتار میکردن و همشون کنجکاو میشن که ماجرا چیه. شب میشه و ادا و سرکان نمیرن خانه و نگرانشان میشن و تصمیم میگیرن باهم برن خانه جانان خانم ببینن اونجا هستن یا نه اگه نیستن ازشون خبر دارن با نه.

بچه های شرکت هم چون ادا و سرکان تلفن هاشونو جواب نمیدن و عجیب و غریب حرف میزدن نگران میشن و تصمیم میگیرن که به خانه آقا نوذات برن تا ببینن ادا و سرکان اونجا هستن یا نه. ادا و سرکان یواشکی وارد خانه جانان خانم میشن و هرکدام یه اتاقو شروع به گشتن میکنن که ادا اسلحه پیدا میکنه و میره تا به سرکان بگه ولی وقتی میخواد نشونش بده میبینه که اسلحه نیست سرکان فکر میکنه ادا توهم زده باهم در حال بحث کردن هستن که صدای جانان خانم را میشنون. از حرف های جانان خانم متوجه میشن که یه معشوقه پنهانی داره و آماده شده تا به دیدنش بیاد. ادا و سرکان محلو ترک میکنن و سمت در پشتی میرن تا منتظر بشن که ببین معشوقه پنهانی اش کیه. بعد از مدتی یکدفعه میبینن انگین و پریل با ملو و فرید از همان در پشتی وارد خانه شدن، سرکان حرص میخوره و میگه شما اینجا چیکار میکنید؟بچه ها هم ازشون میپرسن که ماجرا چیه؟ و ادا و سرکان هم میگن بعدا توضیح میدیم پریل میپرسه اون زنه کیه؟ ماجرای قتل چیه؟ ادا بهش میگه صاحب همین خونس که یواشکی اومدیم الان هم منتظر معشوقه پنهانی اش هستیم که ببینیم کیه.

مدتی نمیگذره که اردم یکدفعه بهشون ملحق میشه و همگی از دیدنش تعجب میکنن و عصبی میشن، هنوز خیلی زمان نگذشته که آیدان خانم با عمه آیفر و سیفی و آقا کمال هم بهشون ملحق میشن، سرکان از عصبانیت میخواد سرشو بکوبه به جایی و میگه شماها اینجا چیکار میکنین؟ و بعد که متوجه میشه مادرش با آقا کمال اومده میگه دارم دیگه دیوونه میشم. بالاخره عشق پنهانی جانان خانم میاد و ادا و سرکان متوجه میشن که اون فرد راننده اش میباشد و به اردم میگه تو از همه کوچیکتری برو عکس بگیر که اردم با خنگ بازیش با فلش عکس میگیره و آنها متوجه حضورشون میشن. راننده جانان خانم با اسلحه همرو میبره یه سمت و ادا و سرکان داستانشونو میگن جانان خانم میگه شما خیلی باهوشین و دیگه خیلی چیزارو میدونین و به راننده اش اشاره میکنه تا بهشون شلیک کنه که از پشت سرسون آقا نوذات میاد و همرو متعجب میکنه. جانان میگه تو نمردی؟ که نوذات میگه نه ناراحت شدی؟ نقشتون نصفه نیمه موند خواستم بدونم کی پشت این ماجراست که فهمیدم عشقم با راننده ام ولی قبل از کشتن شماها باید اینارو که نقشمو بهم زدن بکشم و اسلحه را به سمت ادا و سرکان و بقیه میگیره، ادا و سرکان شوکه شدن….

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا