خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال ترکی تو در بزن + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال ترکی تو در بزن (تو در خانه ام را بزن) را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی تو در بزن به تهیه کنندگی شرکت  MF Yapım از شبکه Fox TV پخش می شود و کارگردانی آن به عهده کارگردان مشهور و خوشنام ترک اوندر میهلار Ender Mıhlar میباشد. هانده ارچل و کرم بورسین که نقش های اصلی داستان را به عهده دارند مهمترین دلیل جذابیت این سریال است. ( Sen Çal Kapimi ) یا همان تو در خانه ام را بزن شنبه ها از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت ترکیه به مدت ۱۳۰ دقیقه از شبکه فاکس پخش میشود.

قسمت ۶۶ سریال ترکی تو در بزن
قسمت ۶۶ سریال ترکی تو در بزن

خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال ترکی تو در بزن

انگین پیش لیلا میره تا ببینه طالع بینی چینی بلده تا مطمئن بشه بچه شون پسره یا دختر که لیلا میگه مطمئن باشین فردا هم برین دکتر همینو بهتون میگه تازه من متوجه شدم پریل خانمم پسر دوست دارن که انگین وقتی میفهمه پریل پسر دوست داره میگه دختر پسرش اصلا مهم نیست مهم اینه که سالم باشه. سرکان و ادا سر سکانسی که باید برن بازی کنن حاضر میشن و چندبار اون سکانسو میرن اما به دل کارگردان نمیشینه و بهش میگه وقتی به کورن نگاه میکنی باید خشک و سرد باشی و وقتی به ادا نگاه میکنی چشات برق بزنه. کورن که اسم مستعار بازیگر مقابل سرکان است از سرکان خوشش میاد و همش در تلاشه که خودشو به سرکان نزدیک کنه. بالاخره سکانسو خوب میرن و به صحنه بوسه که میرسه کارگردان کات میده و میگه خودمون با مونتاژ نزدیک می کنیم به هم احساس کردم یخورده خجالت زده شدین سرکان کلافه شده و ادا میگه نه دوست پسر من اصلا خجالتی نیست ما انجامش میدیم که طبیعی تر بشه و دوباره سکانسو میگیرن.

ادا و سرکان به کاروانشون برمیگردن و در حال استراحت هستن که کورن میره پیششون و ادا به سرکان میگه دردسر داره میاد سرکان میگه چی؟ ادا میگه کورن داره میاد فقط طبیعی رفتار کن. کورن پیششون میره و میگه مزاحم نیستم؟ گفتم بیام باهاتون هم حرف بزنم هم یه قهوه ای بخوریم ادا جوری وانمود میکنه که قهوه نداریم و بره ولی سرکان میگه چرا فکر کنم قهوه هنوز داریم میارم واستون. بعد از مدتی بهش زنگ میزنن و میگه باید برم سر صحنه فقط خواستم بپرسم میتونیم شب برای سام بریم بیرون؟ که صحبت کنیم بیشتر باهم آشنا بشیم که ادا میگه راسیتش ما خیلی خسته شدیم میخوایم استراحت کنیم و سرکان تایید میکنه و کورن میره. آیدان و کمال باهم قرار میزارن و کنار دریا باهم قدم میزنن، کمال از آیدان یه فرصت دیگه میخواد که آیدان میگه من و تو دیگه نمیتونیم آیدان و کمال قبل بشیم کمال حالش گرفته میشه و ناراحت میشه که آیدان میگه ولی آیدان و کمال الان میشه. کمال خوشحال میسه و از ذوق سروصدا میکنه که آیدان میگه آروم باش من هنوز به سرکان نگفتم که کمال میگه باشه هرچی تو بگی و با خوشحالی میرن.

کورن برنامه میریزه که یه سکانس دیگه با سرکان جور کنه. ادا و سرکان تنها هستن تو کاروان که یکدفعه مدیر برنامه میره و بهشون میگه کارگردان از بازی شما خیلی خوشش اومده خواسته نقشتونو پررنگ تر کنه فردا یه ماشین میاد دنبالتون تا برسونتتون ادا کلافه میشه و میگه کاره کورنه و سرکان میگه اگه نخوام بیام چی میشه ؟ که بهش میگه خیلی کارها واسمون سخت میشه همه چیز میریزه بهم که سرکان به ناچار قبول میکنه. آیدان و کمال به رستورانی میرن که نزدیک کاروان ادا و سرکانه و ایدان میگه چه جای خوبیه دور از همه با خیال راحت میتونیم بشینیم. ادا به سرکان میگه چیزی نداریم واسه شام فقط ماکارونی داریم سرکان میگه پس بیا بریم همون رستورانی که صبح رفتیم واسه ضبط سکانس ادا میگه روز اول کاروان خوب پیش نرفت آخرشم باید بریم رستوران که سرکان میگه زندگی تو کاروان یعنی آزاد بودن از این زاویه بهش نگاه کن و لباساشونو عوض میکنن که برن رستوران. آیدان و کمال در حال حرف زدن هستن و به محض اینکه میخوان دست همدیگرو بگیرن ادا و سرکان وارد میشن که آیدان شوکه میشه سرکان به ادا میگه مامانم با کمال اینجا چیکار میکنن دیگه که ادا سعی میکنه آرومش کنه. سر یه میز باهم مینشینن که سرکان میگه ۲نفری اینجا چیکار میکنین که آیدان میگه ۲ نفری نیستیم آیفر هم تو راهه داره میاد. کورن که از قبل برنامه ریزی کرده بود و درباره غذاهای مورد علاقه سرکان و ایدان تحقیق کرده بود وارد رستوران میشه و سر میز آیدان خانم اینا مینشیند.

ادا در حال حرص خوردن هستش و سرکان سعی تو آروم کردنش داره، آیفر از راه میرسه و از دیدن کورن شوکه میشه و میگه من همیشه شمارو از تو تلویزیون دیدم فکر نمیکردم از نزدیک بتونم ببینمتون. کورن برای همه غذا سفارش داده بود و برای سرکان و آیدان غذای مورد علاقه شان بود که میگه برای تشکر گفتم یه کاری کرده باشم ادا میگه شما که از وقتی اینجایین چیزی سفارش ندادین از قبل برنامه ریزی کردین؟ که همان موقع یه کیک با شمع برای سرکان میارن که کورن به سرکان میگه برای شماست سرکان جون به خاطر اولین تجربه بازیگریتون البته کیکه بدون توت فرنگیه که ادا میخنده و میگه حتی آلرژیت به توت فرنگیو هم درآورده خیلی جالبههه. فردای آن روز ادا به سرکان میگه برنامه امروز چیه سرکان بولات که سرکان میگه باید یه سر برم دفتر چندتا امضاء کنم بعدش میرم سر فیلمبرداری که ادا میگه منم باهات میام طعمه رو دست گرگ نمیدم. باهم به شرکت میرن که میبینن همه جا بهم ریخته هستش که بعد متوجه میشن گروه فیلمبرداری اومدن اونجا تا توی شرکت سکانسو برن، ادا و سرکان عصبی میشن که محل کارشون تبدیل شده به صحنه فیلمبرداری.

کورن میاد و با دیدن سرکان خوشحال میشه و بهش میگه عسلم و میره ادا میگه من برم ببینم با کی بود عسلم به حساب تک تکشون برسم که سرکان جلوشو میگیره و میگه اون دیوانس ولش کن. پریل و انگین که جفتشون دختر دوست داشتن میرن دکتر که متوجه میشن بچشون دختره و با خوشحالی به شرکت میرن که با دیدن گروه فیلمبرداری اونجا تعجب میکنن از فرید میپرسن چیشده که میگن کاره اردمه قرارداد نوشته کاری هم نمیشه کرد. سرکان و کورن سکانسو میرن که از نزدیکیه زیادشون ادا حالش بد میشه و هرسری با یه بهونه جلوی سکانسو میگیره و در آخر به کارگردان میگه این ۲تا که الان عشقی بینشون نیست باید فاصله داشته باشن مثلا یه صندلی بینشون باشه که کارگردان خوشش میاد و میگه بینتون یه صندلی بزارین کورن از این ایده حالش گرفته و کلافه میشه. کورن سرکانو تنها گیر میاره و ازش میخواد باهم تنها بیرون برن که سرکان معذرت خواهی میکنه و همان موقع ادا میاد که بهش میگه مثل همیشه به موقع اومدی عشقم و میرن. ادا و سرکان به کاروان برمیگردن و به کاغذ دیگه ادا برمیداره که نوشته توی کاغذ یه آرزو بنویسو بندازه تو دریا که سرکان میگه پاشو بریم انجام بدیم ادا میپرسه سرکان چیزی شده؟ چی داری از من قایم میکنی؟ چرا اینکارارو میکنیم؟ سرکان میگه من چیزی قایم نمیکنم فقط خیلی دوست دارم میخوام زندگی کنم باهات همان موقع کورن صدا میزند سرکان جون و در میزند که سرکانو ادا تو کاروان قایم میشن….

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا