خلاصه داستان قسمت ۷۵ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۷۵ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۷۵ سریال ترکی رامو
قسمت ۷۵ سریال ترکی رامو

قسمت ۷۵ سریال ترکی رامو

دوعو وقتی به هوش میاد میگه باید برم کوکسال جلوشو میگیره و میگه کجا پسرم؟ نمیتونی! دوعو میگه باید برم دوردست‌ها و ازش گلگی میکنه که این همه وقت ساکت مونده بودی وقتی دیدی اون همه گریه کردم ساکت موندی و از اونجا میخواد بره که کوکسال میگه فقط برای نجات جونت از جهانگیر بود دوعو میخواد بره که رو زمین میوفته و کوکسال با گریه کمک میخواد رامو به اونجا میاد و کمکش میکنه. سیبل وقتی رامو را میبینه بهش میگه آخه خودت گفتی مراقبش باشم و رامو اونو بغل میکنه. سپس با چشمانی پر از اشک از عمه اش میگه که چرا بیشتر بغلش نکرده بودم و نبوسیدمش. سیبل بغلش میکنه و آرومش میکنه و ازش میخواد تا خودخوری نکنه اونم کل خانوادشو، خود اونو که عشقش بوده را هم از دست داد. بعد از کمی حرف زدن رامو فکری به سرش میزنه و با صراف درمیون میزاره و به سمت آدرس کلیدساز میره. او ازش میخواد تا یاقوزو گیر بندازه کلیدساز بهش میگه که در ازاش چیکار باید بکنه رامو قبول میکنه و بهشون سوییچ ماشینشو میده و میگه تو صندوق طلاست. کلیدساز میگه خوبه سیگنالی میاد واست که جای امانتیته فقط یا ت باشه روزم واسه تو یه عکس فرستاده میشه.

رامو میگه تو اول اینو حل کن تا بعدش و میره. فیکو به یاقوز زنگ میزنه و میگه میخوام بهت کمک کنم سپس بهش میگه عکست تو استانبول پخش شده البته اینبار دستور مرگ نیست زنده ات میخوان ضربدر سفید خوردی یاقوز میگه کی دستورشو داده؟ جهانگیر نمیتونه باشه! فیکو میگه رامو مراقب باش یاقوز میگه تو بهم کمک کن بیشتر از اون پاداش بهت میدم فیکو قبول میکنه. کوکسال خوابش برده که وقتی بیدار میشه میبینه دوعو رفته و نگرانش میشه. دوعو به محله رامو رفته که صراف میبینتش و به آدمش میگه یکیو بزارین از دور حواسش بهش باشه. دو نفر یاقوزو میبینن که سریعا تعقیبش میکنن و لوکیشن برای رامو میفرسته. یاقوز تو یه ساختمان خرابه میره که اون دو نفرو میبینه و میکشتشون. آدم خودش میاد که یاقوز میگه رامو داره میاد اینجا! رامو وقتی میرسه میبینه که یه نفر سوار ماشین یاقوز شد و حرکت کرد رامو دنبالش میوفته که یاقوز بهش زنگ میزنه و ازش میخواد ولش کنه اما رامو میگه تا انتقام عمه ام را ازت نگیرم ول کنت نیستم! رامو میبینه راه یاقوز بسته شده و یه نفر با آرپیچی ماشینشو میترکونه رامو جا میخوره و پیاده به طرف ماشین میره که فیکو سمتش میره و میگه خواست منو بخره تشکر لازم نیست فقط به جهانگیر بگی کار من بود کافیه رامو با حرص میگه ساکتشو فقط و سوار ماشینش میشه و میره.

رامو به اسکله رفته و کنار ماشین میشینه و گریه میکنه و از عمه اش طلب بخشش میکنه. کاندیسکی پدر واسیلی و رئیس همه اونا میپرسه اسم؟ جهانگیر میگه پسرت میخواست همه مارو بکشه کاندیسکی میگه اسم؟ نادیا میگه رامو. کاندیسکی بهشون میگه من جنازه پسرمو میبرم عزاداری میکنم ۳ روز فرصت داری سر رامو را بیاری و رو به جهانگیر میگه وگرنه سر تورو میبرم! و میرن بعد از رفتن اونا یاقوز به اونجا میاد و میگه میتونیم دیگه بریم آقای کاندیسکی! رامو با گریه از اسکله بیرون میاد و یه نفر تو ماشین از دور حواسش به رامو هست و اسلحه به دست داره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا