خلاصه داستان قسمت ۷۶ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۷۶ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۷۶ سریال ترکی شربت زغال اخته
سولماز ظرف نقره ای را به امید میده و میگه اینو برو پر از شکلات کن برای مراسم ببریم یه دسته گل کمه اینم هدیه من به شما امید خوشحال میشه و دستشو میبوسد. تو خونه عبداله سر میز شام نیلای بحث آیلین را پیش میکشه که اصلا ازش خوشش نیومده دوعا میگه چیزی دیدی که اینو مدام میگی؟ عبدالله خان ازشون میخواد تموم کنن بحثشونو و الکی قضاوت نکنن درباره کسی. شخصی که آیلین اونو اجیر کرده تو شرکت پیش فاتح میره و خودشو نامزد سابق آیلین معرفی میکنه و از رابطه اونا فیلم و عکس داره و در ازاش پول میخواد فاتح قبول میکنه که بده بهش. بعد از رفتنش به آیلین زنگ میرنه و ماجرارو میگه که او خودشو بی خبر نشون میده و میگه. تو هیچ کاری نکن پولم نده خودم درستش میکنم. مدیر کل تو مدرسه کار خودشو شروع کرده و از آذرخش به عنوان مدیر مدرسه میخواد هرروز گزارش کار بدهد تا امنیت مدرسه تضمین بشه. عامر به آذرخش زنگ میزنه و با هم به رستورانی ساحلی میرن اونجا شعله بهشون ملحق میشه و عامر بهش میگه که تصمیم گرفته تو همونجا عروسیشونو بگیرن و شعله تدارکاتو انجام بده.
امید پیش عبدلله خان میره و به خاطر نیومدن مادر و پدرش معذرت خواهی میکنه و میگه که قول میده نورسمارو خوشبخت کنه عبدلله خان که مردی دنیا دیده هست بهشون میگه امیدوارم من اشتباه کنم و خوشبخت بشین ولی به مرور زمان تفاوت فرهنگ ها خودشونو نشون میدن. کایهان با دخترهاش قرار گذاشته و بهشون میگه که دوباره بی پول شده و سرشو کلاه گذاشتن و از خانواده دوعا گلگی میکنه که اونو برای مراسم خواستگاری دعوت نکردن. شب مراسم شروع شده و سولماز از امید شروع میکنه به تعریف و تمجید و طبق رسومات نورسما را از عبدالله خان خواستگاری میکنه عبدلله خان نظر خود نورسمارو میپرسه که او با ذوق موافقت خودشو اعلام میکنه. همگی به امید و نورسما تبریک میگن و عبداله خان انگشترهارو تو دست نورسما و امید میکنن و طبق رسم و رسوم سولماز ربان بین انگشترهارو میبرد و آنها باهم نامزد میشن…
