خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش به پنبه میگه شما الان میخواین دختر منو محجبه کنین؟ اگه قصدتون اینه بگین منم بدونم! نورسما جوابشو میده که آنها کمی باهم بحث میکنن دوعا بیرون میاد و میگه چیشده؟ سپس ازشون گلگی میکنه که چرا باهمدیگه بحث میکنن سپس میگه دیگه حالم گرفته شده بریم بعدا دوباره میگردم. وقتی به خانه میرسن شب نورسما پیش پدرش میره و ماجرای صبحو بهش میگه عبداله خان میپرسه مگه چیشده بود که فکر میکرد داریم دخترشو تغییر میدیم؟ نورسما میگه یه لباس عروس باز. وسیله بود گفتیم اونو نپوشه تازه خاله اش هم صبح به من میگه چرا روسری سرت میکنی! عبداله بهش میگه باشه من با فاتح حرف میزنم نورسما میگه خوبه راه حل خوبیه. دوعا در حال حاضر شدنه که بره با مادرش اینا بیرون و همزمان برای فاتح تعریف میکنه که چی شده فاتح کلافه میشه و میگه پس باهم بحث کردن! سپس بهش میگه تو که عروسی واست مهم نبود بزار لباس باب میل مامان بشه دوعا قبول میکنه و میگه باشه اینم قبول. نورسما به اتاقشون میره و به فاتح میگه که بابا میخواد باهات حرف بزنه. دوعا حاضر شده و میخواد بره که نیلای میبینتش و میگه کجا؟ دوعا میگه دارم میرم با خانواده ام شام بیرون او میپرسه فاتح تو ماشینه؟
دوعا میگه نه اون نمیاد نیلای با تعجب میگه اجازه داد بری؟ دوعا میگه تو رابطه ما اجازه معنی نداره! و میره. او با حرص پیش نورسما میره و به او میگه نورسما هم جا میخوره و میگه فاتح هم عجب زن ذلیل بوده نمیدونستیم! پنبه خانم به اونجا میاد و وقتی نیلای بهش میگه وانمود میکنه که خبر داشته و میره سمت آشپزخانه که فاتح را میبینه و بهش میگه الان به پدرش چی بگه! سپس میره اتاق کار عبداله و بهش ماجرای بیرون رفتن دوعارو میگه و ازش میخواد سر میز چیزی نگه چون نیلای منتظر یه آتو هستش که آرامشمونو سلب کنه! دوعا با خانواده‌اش به یک رستوران رفتن و بعد از خوردن شام نوشیدنی میخورن و جشن روزهای آخر مجردی را میگیرن. آنها همه بلند میشن و شروع میکنن به رقصیدن و خوشگذروندن شعله فیلم میگیره و تو فضای مجازی میزاره. سر میز شام همه نشستن و نیلای میپرسه عروس خانم نمیان واسه شام؟ فاتح میگه نه نیلای میگه پس تا دیر وقت بیرونه! شوهرش میپرسه مگه کجاست؟ و وقتی میفهمه بیرون رفته شام بخوره تعجب میکنه و به قول معروف آتیش بیاره معرکه میشه. فاتح ازشون میپرسه که مشکلی نمیبینم توش رفته با خانواده‌اش شام بخوره، نورسما میگه الان دارن راحت مشروب میخورن.
فردای آن روز شعله به سر میز صبحانه میره و میگه انگاری دیشب خیلی زیاده روی کردیم هنوز سرم درد میکنه! آذرخش میگه جمع نبند تو خودت اینجوری بودی! سپس بهشون میگه که دیشب لایک پستی که گذاشتم رکورد زده! نیلای فیلمو تو اکسپلورر اینستاگرام میبینه و به شوهرش نشون میده سپس میره به پنبه خانم و نورسما نشون میده پنبه با دیدن اون فیلم سر درد میگیره و حالش بد میشه و میره تو اتاقش. نورسما باهاش دعوا میکنه که چرا بهش گفته.بعد از چند دقیقه عبداله به اتاقش میره و دلداریش میده و سعی میکنه آرومش کنه و میگه باید این قضیه را از بیخ و بن حلش کنم! فاتح و دوعا میرن به طرف میز صبحانه که میبینن هنوز کسی نیومده آنها جا میخورن و فاتح میگه امکان نداره که بیدار نشده باشن! نیلای میبینتشون و میگه که حال پنبه خوب نیست شوهرش میاد و به فاتح میگه بابا تو دفترش کارت داره منتظره. دوعا میخواد بره اتاق پنبه خانم که میلای میگه مقصرش تویی نری بهتره! دوعا میگه به تو ربطی نداره و جوابشو میده و میره. عبداله با فاتح حرف میزنه و بهش میگه که باید با زنش حرف بزنه و اونو مجاب کنه که باید چجوری رفتار کنه! و درباره فیلم باهاش حرف میزنه فاتح جا میخوره و میگه من خبر نداشتم عبداله سرزنشش میکنه. فاتح میره تو اتاقشون و با دوعا حرف میزنه آنها باهم دعواشون میشه و دوعا ازش میخواد بره و تنهاش بزاره. امید دستیار شعله گل سینه نورسمارو پیدا کرده و بهش زنگ میزنه تا بهش پس بده که نورسما با شنیدن صداش جا میخوره و با ترس میگه یه لحظه گوشی!…..
