خلاصه داستان قسمت ۸۲ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۸۲ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۸۲ سریال ترکی رامو
قسمت ۸۲ سریال ترکی رامو

قسمت ۸۲ سریال ترکی رامو

سیبل رامو را بغل کرده که جهانگیر به آدم هاش میگه تیر بارانشون کنین رامو لبخند میزنه و میگه حالا بیارین پایین اسلحه هارو جهانگیر پوزخند میزنه و میگه چیه؟ بوی مرگو فهمیدی؟ رامو میگه نه تا وقتیکه نخوام چیزی تموم نمیشه میخوام بگم نهیر دخترت دست منه اومدم بگم سیبلو میبرم نهیرو میارم جهانگیر جا میخوره. او به یاد میاره که وقتی جهانگیر بهش زنگ زد و گفت بیا که سیبل منتظرته او به نهیر زنگ میرنه و نهیر بهش میگه منم باهات کار داشتم و ازش میخواد همدیگرو ببینن و درباره سیبل حرف بزنن رامو از خداخواسته میگه باشه پس به جهانگیر نگو نمیخوام رابطه ام باهاش خراب بشه نهیر قبول میکنه. وقتی نهیر به اون آدرس میره میبینه که رامو نیست و وقتی میخواد بره دوعو جلوشو میگیره و میگه نمیتونی بری نهیر بعد از کمی کل کل کردن به راهش ادامه میده که از هر راهی میخواد در بره افرادی جلوشو میگیرن دوعو میگه نهیر تلاش نکن ما تورو گروگان گرفتیم که در ازای تو  سیبلو پس بگیریم نهیر جا میخوره و میگه بابام به حسابتون میرسه سپس رامو و افرادش نهیر را با خودشون میبرن به طرف قرار. جهانگیر با سیبل تنها میشه و میگه خوب بگو از کی؟ سیبل میگه از همون اول از آدانا. جهانگیر با کلافگی میگه پس ازدواجت با پسرم نقشه بوده! سیبل میگه البته رامو خبر نداشت حتی بهم گفته بود که تو به من خیانت کردی و متنفر شده بود ازم سپس جهانگیر اونو به دست برهان میسپاره تا ببره و نهیر را بگیره و بیاد.

آنها به محل قرار رسیدن و نهیر و سیبل به طرف هم میرن و نهیر دستشو میاره بالا تا بغلش کنه که سیبل محکم سیلی تو صورتش میزنه همگی تعجب میکنن و نهیر میگه این الان واسه چی بود؟ سیبل میگه فکر کردم میخوای بزنی نهیر میپرسه چرا باید همچین کاری کنم؟ سیبل میگه آهان تو خبر نداری! همان موقع رامو میگه بیا سیبل بریم که سیبل میگه باشه عشقم الان میام نهیر جا میخوره  و میگه عشقم؟ و میخوام بزنتش که سیبل دستشو رو هوا میگیره و میگه از رامو فاصله میگیری تون فقط مال منه! و از اونجا میخواد بره که یک دفعه نور لیزر تک تیراندازها روی سیبل و نهیر میوفته. رامو و برهان به هم شک میکنن که یکدفعه یک ون به اونجا میاد و یه مرد روسی پیاده میشه و میگه واستون یه خبر دارم که اگه هرکدومتون بیاین دنبالمون دخترها میمیرن فقط رامو و جهانگیر میتونن بیان اونم ساعت و مکانشو واستون میفرستیم و از اونجا میرن. رامو از برهان میپرسه چخبره؟ او میگه حتما از آدم های وادیم بودن رامو میگه به جهانگیر بگو دشمنیو میزاریم کنار فعلا باید عزیزانمونو آزاد کنیم بعد دوباره به هم رسیدگی میکنیم و از اونجا میره. رامو تو مکان قرار با جان فداها به حسن میگه الان دشمنیا بالا گرفته ازت میخوام اگه بلایی سرم اومد تو از سیبل مواظبت کنی اون تنها امانتیمه و حسنو بغل میکنه و میگه و این ماجرا بعد از مرگ من تموم میشه نیوفتین دنبال انتقام گرفتن وگرنه حلالتون نمیکنم! اون آدم‌ها نهیر و سیبل را تو موتور خونه زندانی میکنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا