خلاصه داستان قسمت ۸۵ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۸۵ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۸۵ سریال ترکی رامو
قسمت ۸۵ سریال ترکی رامو

قسمت ۸۵ سریال ترکی رامو

نهیر تنهایی تو خونه پدرش که دیگه هیچکی نیست قدم میزنه و گریه میکنه. محافظ اتاق گاوصندوق آقا جهانگیر میره پیش نهیر و میگه بیاین اینارو بهتون تحویل بدم برم. نهیر با اون مرد به اتاقی مخفی تو خونه شون میره اون گاوصندوق با چشم نهیر باز میشه او وارد اتاقی میشه که پر از مهمات و پوله. او چشمش به صندوق هایی میوفته که اسم هرکس روش نوشته شده اما تو کمد مخصوص رامو و سیبل هیچی نیست او چشمش به اسم پدر سیبل میوفته چنگیز ییلدریم که کمدو باز میکنه و یه پاکت میبینه و بعد از خوندن پاکت لبخند میزنه و میگه خوبه افتادی تو چنگم خیلی چیزا هست که نمیدونی. تو پارک سیبل دنبال رامو میگرده که رامو از پشت سر نزدیک میشه سپس بعد از کمی صحبت کردن درباره حس عاشقی ازش دوباره خواستگاری میکنه که سیبل بغلش میکنه و میگه بله. نهیر با دیدن مظهر تو خونه اش میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ آنها باهم صحبت میکنن درباره مرگ جهانگیر و آیسل که نهیر با عصبانیت میگه اون سیبل عوضی مامانمو کشت! مظهر میگه آره خواهر منو ولی سیبل نکشته نادیا کشت الانم در به در دنبالشم نهیر میگه بابام چی؟ رامو کشت که تو بهش کمک کردی!

مظهر میگه اونم بابای منو کشت پدربزرگ تورو! نهیر میگه من فقط بابامو میشناختم و بعد از زدن حرفاش بهش میگه از اونجا بره و دیگه نیاد. نهیر به برهان زنگ میزنه و میگه بهت نیاز دارم او میگه الان راه میوفتم میام سپس در حالیکه روبروی وادیم وایساده بود بعد از قطع تماس باهاش حرف میزنه و میگه که جایگاه جهانگیرو میخواد او بهش میگه رامو را بکش تا برسی به این جایگاه. تو خونه رامو او به همه میگه که منو سیبل میخوایم دوباره ازدواج کنیم آنها خوشحال میشن و رامو میگه که عروسیو تو آدانا میگیریم و برمیگردیم همگی بلند میشن و شروع میکنن به رقصیدن. حشمت طبق نقشه ای که با رامو کشیده موفق شدن که یکی از رئیسارو پیدا کنن. تو محل رامو مظهر را میبینه و ازش تشکر میکنه که بهش کمک کرد مظهر میگه مختص تو نبود قانون بازی همینه سپس میگه شاید تو آخرین نفری باشی که باهاش حرف میزنم ازت میخوام دوعو را راضی کنی نهیر را تنها نزاره نهیر تنهاست نمیتونه کسیو مثل دوعو پیدا کنه رامو قبول میکنه. برهان پیش نهیر میره و نهیر بهش میگه نمیدونم چجوری با بابام کار میکردی فقط میدونم بهت اعتماد داشت اگه کاری که میگمو بکنی پولی بهت میدم که دیگه به پول فکرم نکنی سپس به پاکت اشاره میکنه و میگه میخوام اینو پیدا کنی برهان پاکتو برمیداره و میگه این که کارش سه تا تماسه نهیر میگه خوبه تو راه زنگتو بزن سپس میخواد بره که برهان میگه کجا؟ نهیر میگه برم کسایی که روزگار منو سیاه کردن از خواب ناز بیدار کنم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا