خلاصه داستان قسمت ۸۸ سریال ترکی رامو + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۸۸ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.
قسمت ۸۸ سریال ترکی رامو
گیزم همان دختری که نهیر رفته بود سراغش سیبل را به داخل یه جنگل میبره و ازش میخواد پیاده بشه سپس بهش میگه من آدمکش نیستم نمیدونم اون دختر چجوری منو پیدا کرد ولی ازم کارهای خیلی بدی خواست بکنم سپس میخواد بره که سیبل بهش میگه اگه هرچی میدونی بهم بگی من پولی که خواستیو بهت میدم اون دختر سر جاش میمونه. رامو با جابر حرف میزنه و میگه که نباید به افراد ضعیف سخت گرفت و رفتار مردانه را بهش یاد میده که چجوری با کی باید رفتار کنه و بهش میگه این بچه ها که دورت هستن تورو الگو میدن نباید این کارارو بکنی سپس بعد از صحبت کردن از اونجا میرن. سیبل به گیزم میگه خوب بگو گیزم میگه من در گذشته یه دوستی داشتم که به اصرارش رفتیم خونه یکی از دوستاش اونجا متوجه شدم که نیت خوبی ندارن و میخواستم از اونجا بزنم بیرون که باهم درگیر شدیم و کشته شد نمیدونم از کجا و چجوری ولی فیلمش انگار دست جهانگیر بوده و از ۵ سال پیش نگه داشته بوده مامانم یه دوست داست به اسم چنگیز که گفته بود هرموقع کاری داشتی بهم بگو منم این موضوعو بهش گفتم که کمکم کرد.
ولی حالا نهیر منو پیدا کرده و با اون فیلم تهدیدم کرد که بیام پیشت سیبل میگه باشه ولی واسم عجیبه که تو چرا انقدر واسه بابام مهم بودی که همچین کاری کرده؟ چیو داری از من پنهان میکنی؟ قرار بود هرچی میدونی بگی تا پولو بدم گیزم میگه نمیخوای ندی نده انقدر سوال پیچم نکن و می دود و میره سیبل بهش نمیرسه که برگه ای اونجا تو کیفش میبینه و میفهمه که برگه دی ان ای و اون دختر خواهرشه و جا میخوره گیزم از پشت سر میاد و میگه کیفمو لازم دارم آبجی سیبل با شوک بهش نگاه میکنه. رامو رفته تو جلسه ای که مظهر ترتیب داده و بهشون میگه که رامو امنیتو تامین میکنه سپس ازشون میخواد تا ۳۰ میلیونی که از جهانگیر دزدیده شده را پیدا کنن چون اون پول واسه کار بوده و الان مال مظهره بعد از چند دقیقه کورکوت به اونجا میاد و رامو با دیدنش چپ چپ نگاه میکنه بهش بعد از چند دقیقه یکی از رئیساشون که صبح رامو دیده بودتش و خودش بهش گفته بود که امنیت دستشه را تو لباس خدمتکار اونجا میبینه که تو قالب خدمه تو جلسه اومده. سیبل به خانه گیزم رفته و او در حال جمع کردن لباساشه.
سیبل میگه الان کجا میخوای بری؟ چیکار میخوای بکنی؟ گیزم میگه کاری که تو ماهرم گم و گور میشم وگرنه نهیر منو میندازه تو زندان سیبل بهش میگه تو بگو که کاری که خواستیو انجام دادی اینجوری چند روزی وقت میخریم منم تاوقته اون فیلمارو گیر میارم او قبول میکنه. در خونه زده میشه که سیبل فکر میکنه راموعه اما با باز کردن در با برهان روبرو میشه که با آدم هاش اومده اونا به داخل میان که رامو از راه میرسه و باهاشون درگیر میشه. سیبل با خودش گیزم را میبره به خونه خودشون که حسن و پسرها میرن تا کباب درست کنن…..
