خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال جیران

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال جیران را خواهیم داشت. این سریال به کارگردانی حسن فتحی و اسماعیل عفیفه ساخته شده است که هر هفته جمعه از پلتفرم فیلیمو پخش می شود.

قسمت 22 سریال جیران

با روشن شدن هوا، سارا گرجی لباس هایی که سیاوش بهش داده را پوشیده و آب روی سیاوش خواب می ریزد تا بیدار شود…
سیاوش از جایش بلند شده و نگاهشان در هم گره خورده است و سیاوش به خودش می آید و می گوید باید زودتر جمع کنیم و از این جا برویم و به راه می افتند.
قراوول ها از کنار آن ها می گذرند و سیاوش به خوبی خودشان را پنهان می کند و بر عکس مسیر آن ها سارا را به کلبه ای که قولش را داده بود، می برد.
سارا متعجب آن جا را می بیند و می پرسد پولش را از کجا آورده ای که سیاوش تمام طلا هایی که ازش دزدیده بود را بهش می دهد و می گوید این خانه را خودم با دست های خودم ساخته ام…
سارا متعجب از او می پرسد پس چرا این کار را انجام دادی که او می گوید گردنبند ماه و خاتون دیگری می خواست، سارا هم آن را به سیاوش می دهد و می گوید من دیگر به این نیازی ندارم و آن را به همان خاتون بده…
سیاوش در کلبه آب و غذا برای سارا می گذارد و باهاش حرف می زند که هیچ صدایی ازش نمی شنود و بیرون می رود. بهادر و نوچه هاش با چوب تو سر او می کوبند و دست و پا سارا را نیز بسته اند و با تهدید برادرش مجبورش می کنند که همه چیز را به گردن سیاوش بیاندازد.
خواجه باشی به شاه خبر می دهد که دزد و خاتون پیدا شده اند و سارا به اندرونی مهد علیا می برند، سارا هیچ نمی گوید و در آغوش نواب علیه تنها به نقره چشم می دوزد.
عزیز آقا برای جیران خاتون خبر می برد که دزد خاتون، سیاوش پنج سنگی است و الان در سیاه چاله انداختنش که حال خدیجه و گل نسا حسابی خراب می شود و ترسیده اند…
شازده بصیر قصد تغییر زندگیشو داره و به جای الواتی می خواد همنشین بزرگان و دلبری از شاه دخت قاجاری دارد، بهادر حسابی حالش خراب است و از او خواهش می کنه تا در رکابش بمونه ولی شازده بصیر بهش پول میده و میگه توام برای خودت خونه بخر و دست از الواتی بردار…
شازده بصیر حسابی امیدوار است و
نواب علیه با علی خان حرف می زند و می گوید مجازات این قراوول باید به دست تو انجام شود و نمی خواهم سلمان کاری کند مبادا آن گونه که باید مجازات نشود…
علی خان به سراغ سیاوش رفته است تا از او حرف بکشد و بکشتش و همه قراوول ها را بیرون می کند و می گوید اقرار کن که سلمان خطا جنبان تو بوده تا آزادت کنم که سیاوش بهش میگه پس از امیرکبیر هم همینجوری اعتراف کردی و پفیوز خطابش می کند که علی خان عصبی می شود و شروع به شلاق زدن او می کند.
یکی از قراوول ها برای سلمان خبر برده است که علی خان قصد اعتراف گرفتن بر علیه شما است و خود نواب علیه به شما شک برده است.
سارا در اتاقش گریه می کند که خواجه روشن و نقره به اتاق او می روند و روشن چاقو زیر گلویش می گذارد تا کارش را درست انجام بدهد…
علی خان دست های سیاوش را در روغن سرخ کرده است و می خواهد گوشت تن خودش را به خورد خودش بدهد و التماس های سیاوش هیچ تاثیری ندارد…
نقره، سارا را با خودش به سیاه چاله برده است و سارا تمامی حرف هایی که نقره و خواجه روشن برایش دیکته کرده اند را یکی یکی می گوید و دوباره با چشم های گریان به اندرونی اش بر می گردد…
علی خان دوباره شروع به شکنجه دادن سیاوش کرده تا اقرار به همدستی اش با سلمان بکند ولی سیاوش قبول نمی کند و علی خان هم می گوید اگر تا فردا اقرار نکنی صورتت را در روغن داغ می سوزانم و می رود.
علی خان به نواب علیه اطمینان می دهد که کار سلمان نیست و می رود…
نقره به دیدن خواجه روشن رفته است و می گوید می ترسم که سر من و شما تو این قضیه به باد برود، روشن هم بهش اطمینان خاطر میده که به زودی تشت رسوایی جیران خاتون به زمین می افتد و به اتاق تاجی می رود و می گوید معشوقه جیران دستگیر شده و کسی نیست جز پهلوون دارالخلافه، دزد ناموس همایونی سیاوش پنج سنگی…
تاجی کلی شوکه می شود و خواجه روشن را تشویق می کند و به اتاق ناصرالدین شاه می رود و شروع به شیرین زبونی می کند و در آخر می گوید خبر تلخ دارم که دل ناصر می لرزد و او را به نشستن دعوت می کند.
تاجی بدون هیچ مقدمه ای می گوید که قراوول خاطی، دزد ناموس حرم، معشوقه سابق جیران بوده است و از محضر شاه مرخص می شود…
همزمان با خروج او مهد علیا قصد وارد شدن دارد که از شنیدن صدای شکستن جا می خورد ولی تاجی بدون صبر می رود و مهد علیا هم از لای در شاهد عصبانیت پسرش است.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا