خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال جیران

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال جیران را خواهیم داشت. این سریال به کارگردانی حسن فتحی و اسماعیل عفیفه ساخته شده است که هر هفته جمعه از پلتفرم فیلیمو پخش می شود.

قسمت 29 سریال جیران

مراسم ولیعهدی شاهزاده معین میرزا شروع شده و مهد علیا به همراه تاجی از نبود جیران و گلین کفری اند، از طرفی دیگر گلین و جیران و گل نسا هم بر سر خاک محمد میرزا گریه می کنند و بی تابند.

علی خان شروع به خواندن اسامی قاجار و دربار می کند تا به دست بوسی شاهزاده معین و سلطان بروند.

شکوه السلطنه با دیدن لحظه ای که پدرش دست بوسی سلطان و شاهزاده معین را می کند، برای کوچول خان قسم می خوره که پدر تاجی روزی دست بوس پسرش خواهد شد.

شاهزاده عباس میرزا به باغ همایونی رفته و سلمان هم به دنبالش رفته و با او حرف می زنه و ازش می خواد به دوام خودش و مادرش فکر کند و صبر و حوصله کند تا روزی که مقام و منزلت بالای خودش و مادرش را نیز ببیند.

سلمان به داخل ارگ بر می گردد ولی شاهزاده عباس میرزا همراهش نیست که این موضوع از چشم های ناصرالدین شاه پنهان نمی ماند، اما به محض این که علی خان اسمش را می خواند او وارد میشه و بعد از بوسیدن دست سلطان، دست و پای شاهزاده معین را هم می بوسد که مادرش حسابی خود خوری می کند و مهد علیا هم لبخندی از روی رضایت می زنه.

تاجی و مهد علیا و ملک زاده و کفایت خاتون یواشکی درباره دشمنان قاجار حرف می زنند که خدیجه خاتون با حال بد مجلس را ترک می کند و پشت سر او کفایت خاتون هم به بهانه کسالت از رفتن به جشن اندرونی سر باز می زند و می رود.

جشن اندرونی شروع شده، خانم ها همه دست می زنند و خواجه ها هم مجلس گرمی می کنند و وسط قر می دهند.

تاجی و مهد علیا درباره آداب خلوت امشب با هم حرف می زنند و مهد علیا به او میگه همیشه تو به خلوت شاه می رفتی، این بار شاه به خلوت شما می آید.

همه در حال شادی هستند که شاه شرفیاب میشه و سلام خودش را به اهل حرم می دهد و بعد به خواجه باشی علامت می دهد و می رود.

تاجی ذوق زده از این که قراره امشب به خلوت شاه بره، لبخند می زنه که خواجه باشی میگه سلطان قصد دارند، امشب را با بانو جیران خاتون سحر کنه که یهویی همه ساکت میشن و تاجی و مهد علیا از همه شوکه تر مجلس را با بد حالی ترک می کنند.

جیران از ناصرالدین شاه رو برگردانده و ناصر هم تا جایی که می تونه از او دل جویی می کنه و می خواد ولیهعدی معین را باور نکنه که جیران میگه من به پسر شما حسودی نمی کنم که ناصر بهش میگه شاه بعدی باید ثمره عشق من و تو باشه و جام می در مقابلش می گیرد و میگه سر بکشه تا امشب پسر بعدی را براش بیاورد.

جیران در خواب، کابوس می بیند و از جایش بلند می شود و به کنار ناصرالدین شاه که نشسته می رود و روی دوشش پتو می اندازد.

صبح روز بعد

همه بر سر خاک محمد میرزا جمع شده اند، ننه آشوبم آن جاست که کمی بعد مهد علیا و ملک جهان و باقی زن ها به سر خاک می روند و ننه آشوب از دور آن ها را نگاه می کند و با چشم تو چشم شدن با نقره می فهمه کار او بوده، مهد علیا هم بعد از کمی هم دردی و صحبت با جیران می رود، بلافاصله هم تاجی و شکوه و ستاره و خواجه هایشان می روند که نقره به روشن علامت میده و ننه آشوب را نشانش می دهد.

آن ها با او اظهار هم دردی می کنند که جیران از جاش بلند میشه و به طرفی میره و شروع به خودزنی خودش می کند، تاجی هم شروع به کنایه و طعنه زدن می کنه که ملک زاده و ستاره و شکوه السلطنه ازش می خوان که دهنشو ببنده ولی او ول کن نیست که ملک زاده حسابی جلوش در میاد و تاجی با بسته شدن دهانش به سرعت می رود.

جیران خودش را در آغوش ننه آشوب انداخته و بی تابی می کنه که ننه آشوب بدون لحظه ای چشم برداشتن از خواجه روشن میگه پیداش می کنم و سعی در آروم کردنش دارد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا