خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان  سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۹۶ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۹۶ سریال ترکی قهرمان

فیرات با ناراحتی داخل اتاق می شود و ظفر هم پیش او می رود و متوجه می شود که فیرات سرگیجه دارد و دستانش هم می لرزد. ظفر با نگرانی می پرسد چه شده که فیرات می گوید از خستگی و فشار کار این چند روزه است. فیرات با ظفر درد دل می کند و می گوید: «میدونی بیشتر از همه چیز چی اذیتم میکنه؟ بدون این که وارد رینگ بشم شکست خوردم. بدون اینکه از مک واردی مشتی بخورم مغلوب شدم. » ظفر به او می گوید: «تو در هرصورت قهرمانی قفقاز. تو میتونی اون کمرو بگیری و قوی ترین آدمی هستی که من به عمرم دیدم. فقط هم تو رینگ نه. تو تو زندگی قهرمانی. میخوام یه رازی رو بهت بگم. مربی قفقاز بودن خیلی سخته. من وقتی میخواستم بهت روحیه بدم زبونم بند میومد و هرچی که میخواستم بگم رو فراموش میکردم. من با نگاه کردن به چشمات بود که روحیه گرفتم و مجبور بودم که استاد ظفر باشم مقابلت. » فیرات لبخند محوی می زند و چیزی نمی گوید بعد ظفر خبر خوش اینکه قرار است با سلوی عقد کنند را مثل یک راز به فیرات می گوید و او را خوشحال می کند. از طرفی هم سر میز شام گونش از اینکه پدرش ناراحت است غصه می خورد و می گوید به خاطر او است که پدرش ناراحت است چون او از فیرات خواسته بود که قهرمان بشود.

کرم می گوید: «بابات میتونه اون کمرو بگیره ولی اینکه تو ناراحت باشی اونو بیشتر از همه چیز ناراحت میکنه. » گونش می گوید: «همین که بابام دوباره بخنده برای من کافیه. » بعد وقتی میز خالی می شود و فقط کرم و گونش می مانند، کرم با زیرکی می گوید: «میخوام یه رازی رو بهت بگم اما به هیشکی نباید بگیش. منو نسلی میخوایم فردا عقد کنیم! » خبرنگار برای مصاحبه با مک واردی و مربی اش به او می گوید که آیا خودش را قهرمان میداند یا نه؟ چون همه مردم بر این باورند که فیرات به راحتی میتوانست او را شکست بدهد. مربی می گوید که در هرصورت این هم نوعی برد است و فورا خبرنگار را مرخص می کند اما مک واردی عصبی می شود و با دیدن تیتر روزنامه ها که نوشته اند او از این مسابقه شانس آورده که جان سالم به درد برده حرص می خورد. مربی و مدیر برنامه اش به او می گویند که باید باز هم با فیرات مسابقه بدهد تا دهن مردم بسته بشود اما مک واردی می گوید یک بار به قفقاز شانس داده و شانس دومی به او نخواهد داد. صبح، فیرات به گونش می گوید که خبر خوشی برای او دارد و قرار است ظفر و سلوی عقد بکنند. گونش لبخند معناداری می زند و می گوید که قرار است در عروسی خیلی خوش بگذرد!

کسی وارد باشگاه می شود و به کادو می گوید که برای قهرمانی ترکیه از کرم دعوت به مبارزه شده و کادو با خوشحالی این خبر را به کرم می دهد و کرم هم خیلی خوشحال می شود. بعد همان روز به دفتر عقد می روند تا مدارکشان را تحویل بدهند. و وقتی کارشان تمام می شود، ظفر و سلوی هم وارد دفتر می شوند و ظفر وقتی عکس نسلی پرونده بیرون می افتد عصبی شده و همان موقع نسلی را همراه کرم می بیند و بعد در خانه هردوی آنها را سرزنش می کند. نسلی هم به او می گوید که هیچ ممنوعیتی برای عشق و دوست داشتن وجود ندارد و ظفر را راضی می کند. همان روز هم فیرات برای انجام آزمایشات به دکتر می رود و با ناراحتی در ساحل می نشیند و نتجیه آزمایشاتش را نگاه می کند و حرف های دکتر به یادش می افتد که گفته بود دیگر او حق مبارزه در رینگ را ندارد و نباید هیچ گونه استرسی به خودش وارد کند چون هر ضربه ای به سرش ممکن است برایش مرگ اور باشد. همان شب او به ظفر می گوید که قصد دارد بوکس را کنار بگذارد و ظفر به او می گوید که هیچکس از او انتظار کمر را ندارد و او همین که انقدر مقاوم است برای همه شان حکم قهرمانی را دارد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا