نقد و بررسی کامل سریال روانکاو the Mentalist

در این مطلب از سایت جدولیاب نقد و بررسی سریال جذاب روانکاو را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال روانکاو سریالی است با نگاهی شکاکانه به پیشگویی و کار‌های پلیسی. به‌طور خلاصه اگر بخواهیم بگوییم: این سریال فوق‌العاده است؛ اما اگر بیشتر بخواهیم بگوییم: مطمئناً این سریال محشر است. یک درام جنایی کارآگاهی که با طنز همراه است. سیمون بیکر Simon Baker، این بازیگر استرالیایی جذاب، نقش مردی را بازی می‌کند که قبلاً پیشگوی معروفی بوده است و حالا یک کارآگاه پلیس است. او بسیار دقیق همه‌چیز را موشکافی می‌کند، رفتار آدم‌ها، چیز‌هایی ریز و جزئی محیط. همه این چیز‌هایی که گفته شد را باهم توی یک تصویر بگنجانید تا تصوری از دنیایی که اطراف او می‌گذرد را داشته باشید. «روانکاو» یک درام جنایی متفاوت است. بیکر بسیار جذاب است (همسر من که این‌طور می‌گوید) او طوری است که شمارا مجذوب بازی خود می‌کند. کاراکتر او همدردی شمارا برمی‌انگیزد، حتی اگر گاهی تحمل این کاراکتر سخت باشد. او با اعتمادبه‌نفس است، حتی می‌توان گفت تا حدودی مغرور است، اما درعین‌حال جذاب و بامزه هم است. مقایسه نکردن او باشخصیت اصلی سریال «دکتر هاوس» House M.D کار سختی است، البته که او به آن اندازه بداخلاق نیست.

سریال روانکاو

من واقعاً کاراکتر او را دوست دارم. او از همه به‌اصطلاح پیشگو‌ها متنفر است. در یک صحنه می‌گوید: چیزی به اسم پیشگو وجود ندارد. وقتی این را گفت همه ما از خوشحالی بالا پایین پریدیم. اما نظر دقیق‌تری در مود این سریال بخواهم بگویم این است که شکاکی دقیقی پشت این سریال است که درباره همه کلاه‌برداران و شخصیت‌های جعلی و بدی که ادعا می‌کنند با دنیای مردگان در ارتباط‌اند را می‌شناسد. در ادامه دلایلم را خواهم گفت.
درصحنه‌هایی از گذشته ما پاتریک جین را در ۵ سال قبل می‌بینیم، یک پیشگو که همه حقه‌های کلاه‌بردارانه را به کا‌ر ‌می‌گیرد تا به مردم بقبولاند که با دنیای مردگان در ارتباط است. در یک شوی تلویزیونی او ادعا می‌کند در حال همکاری با پلیس برای یافتن قاتل زنجیره‌ای به نام مستعار رِد جان است. ( اکثر پیشگو‌ها هم حرف‌هایی مانند این می‌زنند اما شما هیچ‌وقت پرونده‌ای را پیدا نمی‌کنید که به کمک یک پیشگو حل‌شده باشد و یا حتی از کمک آن‌ها در حل آن استفاده‌شده باشد.) جین در مورد توانایی‌هایش پز می‌دهد و قاتل زنجیره‌ای را مسخره می‌کند و او را کوچک و زشت می‌نامد.

آن شب وقتی جین به خانه می‌رود یادداشتی روی در اتاق‌خوابش می‌بیند که از طرف رِد جان است. این قاتل حرف‌های جین در تلویزیون به مذاقش خوش نیامده بود و انتقامش را گرفته بود. در یادداشت نوشته بود اگر جین در اتاق را باز کند همسر و دخترش را می‌بیند که به قتل رسیده‌اند. با سانسوری غیرمعمول از تلویزیون، صحنه با باز کردن در تمام می‌شود و ما حتی جسد‌ها را نمی‌بینیم؛ اما شکلکی خونی روی دیوار اتاق است، امضایی از طرف رِد جان. مسلماً این موقع است که جین پیشگویی را کنار می‌گذارد و مخالف سرسخت آن‌ها می‌شود. این همان موقع است که به نیروی پلیس می‌پیوندد. در طول سریال جین با یک روانشناس صحبت می‌کند ازآنجایی‌که شب‌ها نمی‌تواند راحت بخوابد. وقتی از او پرسیده شد که چرا نمی‌تواند بخوابد او داستانی خیالی از یک تراژدی در کودکی‌اش به هم می‌بافد؛ اما ما می‌دانیم دلیل اصلی‌ مرگ خانواده‌اش است. گستاخی خودش آن‌ها را به کشتن داد.

حالا بگذارید من یک نظر بدهم. تراژدی اصلی در مورد این پیشگو‌ها که در مورد مردگان حرف می‌زنند این است که آن‌ها درواقع مانع پروسه غم از دست دادن آدم‌ها می‌شود. اگر شما کسی را از دست بدهید که دوستش دارید، بسیار سخت و دردناک است و غم بزرگی را متحمل می‌شوید؛ اما در طول زمان بهبود پیدا می‌کنید و از این قضیه می‌گذرید؛ اما پیشگو‌ها مانع این اتفاق می‌شوند.
با قبولاندن اینکه عزیزانتان هنوز در اطرافتان هستند، با گفتن جملاتی از طرف ازدست‌رفتگان (من خوشحالم، تو را می‌بخشم) آن‌ها مانع بهبود آدم‌ها عزادار می‌شوند. آن‌ها به زخم شما حمله می‌کنند و ‌آن را باز نگه ‌می‌دارند. در کوتاه‌مدت شاید احساس بهتری بکنید اما این پروسه التیام ناسالم و به‌درد‌نخوری است و این فقط یک از دلایلی است که پلید بودن آدم‌هایی که ادعا می‌کنند با مردگان حرف می‌زنند را ثابت می‌کند.

و این‌ها ما را به صحنه‌ای در سریال روانکاو هدایت می‌کنند. در آخر بعدازاینکه پرونده را با توانایی‌های فوق‌العاده‌اش حل می‌کند، جین به خانه می‌رود. ما می‌بینیم که همان خانه‌ای است که با همسر و فرزندش ۵ سال پیش در آن زندگی می‌کرد، اما حالا خانه کاملاً خالی است، همه مبلمان و وسایل ازآنجا برده شده‌اند.
جین به‌آرامی از پله‌ها بالا می‌رود و وارد اتاق‌خواب می‌شود. همانند بقیه خانه این اتاق هم خالی از وسایل است. فقط یک تشک روی زمین است. جین روی آن دراز می‌کشد. دوربین پایین می‌آید و شکلک خونی رو دیوار را نشان می‌دهد که هنوز آنجاست. من از این صحنه غافلگیر شدم. کاراکتر پاتریک جین احساس گناه زیادی برای مرگ خانواده‌اش می‌کند که البته حق هم دارد. به خاطر این او با ماندن در آن خانه خودش را مجازات می‌کند. همه نشانه‌های یک زندگی شاد ازآنجا برده شده‌اند و فقط علامت رِد جان را روی دیوار نگه‌داشته شده است.

سریال روانکاو

اما اگر یادتان باشد او نتوانست به دکتر از دلیل بی‌خوابی‌هایش بگوید. او نمی‌توانست قبول کند که تا حدودی در مرگ خانواده‌اش مقصر است. او یک پیشگو بوده است و حالا پروسه عزاداری خودش را مختل کرده است.
واقعاً زیباست. فیلم‌نامه‌ای فکر شده و هوشمند و به خاطر این تناقض که از شک به پیشگو‌ها برمی‌آید، کاملاً واقعی و به‌جا. و به نظر من همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید در زننده نشان دادن پیشگو‌ها هم کاملاً موفق بود.
این‌یکی از شکاکانه‌ترین سریال‌هایی است که من در تلویزیون دیده‌ام و خوش‌حالم که پخش ‌آن ادامه پیداکرده است. کلی روش و راه برای شناخت کلا‌ه‌برداران نشان می‌دهد و من آرزو می‌کنم افراد بیشتری این سریال را ببینند تا با این روش‌ها آشنا بشوند. تنها ترس من این است که به خاطر فشاری که تلویزیون رو آن‌ها می‌گذارند تسلیم شوند و کاری کنند جین بااحساس گناهش کنار بیاید و پیشگویان را ببخشد. در حقیقت هم این شک به خاطر احساس گناهش رخدادِ است پس خیلی عجیب نخواهد بود که نویسنده‌ها هم‌چین کاری بکنند. خیلی از سریال‌ها این کار را کرده‌اند: آدم‌هایی را که این چیز‌ها را باور ندارند را مزخرف و آدم‌ها ضد علمی و پیشگو را دلسوز جلوه داده‌اند؛ که این با واقعیت خیلی فاصله دارد. خیلی از این پیشگو‌ها آن‌هایی هستند که از مردم استفاده می‌کنند، از آن‌ها کلاه‌برداری می‌کنند و از احساساتشان استفاده می‌کنند تا به پول برسند.

من هرچقدر هم از خوبی‌های سریال روانکاو بگویم کم گفته‌ام. بازی‌های خوب، فیلم‌نامه خوب، صحنه‌سازی و کارگردانی خوب. در کل جذاب و خنده‌دار بود و مرا حسابی جذب خود کرد.اما به نظرم مهم‌ترین نکته این است که مستند بر یک دیدگاه دیر‌باور و مشکوک به پیشگویی نوشته‌شده است. دلایلی که جین ارائه می‌دهد را من از خیلی از افراد‌ مشکوک دیگر هم درباره پیشگو‌ها شنیده‌ام. دلسوز، جذاب و دوست‌داشتنی نشان دادن این افراد دیر‌باور در دنیایی که کلاه‌برداران و آدم‌های جعلی که همیشه از آن چیزی که هستند بهتر جلوه داده می‌شوند، مانند نفس تاز‌ه‌ای التیام‌بخش بود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا