داستان محبت پرنده در نزد پیامبر (ص)

جدول یاب ، محمد سیمری : روزی شخصی از بیابان به سوی شهر مدینه می آمد؛ در راه دید پرنده ای به سراغ بچه های خود در لانه رفت. کنار لانه آمد و جوجه های آن پرنده ی مادر را از لانه درآورد و با خود گفت: “این ها را به عنوان هدیه نزد پیامبر (ص) ببرم.”

آن ها را به حضور پیامبر (ص) آورد؛ در این هنگام جمعی از اصحاب حاضر بودند، ناگاه دیدند پرنده ی مادر، بی آنکه از مردم وحشتی داشته باشد، آمد و خود را روی جوجه های خود انداخت! معلوم شد که پرنده ی مادر، به دنبال آن شخص به هوای جوجه های خود آمده و محبت و علاقه به جوجه ها به قدری زیاد بوده است که بی آنکه از دیگران وحشتی داشته باشد تا او را نیز دستگیر کنند، آمد و خود را به روی جوجه های خود انداخت و با زبان حال جوجه های خود را می خواست.

در این هنگام پیامبر (ص) به حاضران رو کرد و فرمود: “این محبت مادر را نسبت به فرزندانش درک کردید؛ ولی بدانید خداوند هزار برابر این محبت، نسبت به بندگان خود محبت و علاقه دارد.”

اقتباس از “لثالی الاخبار”

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا