خلاصه داستان قسمت آخر سریال هندی زبان عشق + عکس
سریال های هندی همیشه طرفداران زیادی در بین ایرانی ها داشته است. سریال هندی زبان عشق با بازی جیگیاسا سینگ در نقش «تاپکی بیهان پاندی»/ «وانی چاتووردی» و مانیش گوپلانی در نقش «بیهان بالویندر پاندی» مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد.
قسمت پایانی سریال هندی زبان عشق
وانی چاتوردی که او را به خاطر لکنت زبانش تاپکی نامیده اند دختری مهربان و باهوش است که هرگز امیدش را از دست نداده و اجازه نمیدهد که لکنت زبانش مانعی برای پیشرفتش در زندگی باشد. تاپکی به علت لکنت زبانش هیچ پیشنهاد ازدواجی دریافت نمی کند و اگر هم دریافت کند از سوی افراد مناسبی نیست.
پس از اینکه قلب او توسط یک بیمار روحی که در سریالها و فیلم ها هندی فراوان هستند، شکسته می شود او در یک شبکه خبر به نام اخبار ۳۶۵ که صاحب آن فردی به نام تارو پاندی است، استخدام می شود و با پشتکار و تلاشش تاپکی توجه تارو را به خود جلب میکند و این دو عاشق یکدیگر می شوند.
خلاصه داستان سریال هندی زبان عشق
تارو به خانواده اش می گوید که می خواهد با تاپکی ازدواج کند و مادر تارو ابتدا قبول می کند ولی وقتی می فهمد که تاپکی لکنت زبان دارد کاری میکند تا تاپکی با برادر تارو؛ بیهان ازدواج کند. بیهان برادر ناتنی تارو و فرزند خوانده خانواده پاندی می باشد. تاپکی از بیهان متنفر است زیرا او قبلا تاپکی را مسخره می کرده است. مادر تارو وقتی میفهمد که او هنوز عاشق تاپکی است می خواهد تا او سریعا با شرادا، دختری که خودش انتخاب کرده است ازدواج کند.
بیهان و تاپکی میفهمند که شرادا به ان خوبی که نشان می دهد نیست و می خواهند جلوی ازدواجش با تارو را بگیرند ولی موفق نمی شوند. شرادا به خاطر اینکه تاپکی مورد توجه همه و برای همه محترم است از او متنفر می شود و همیشه سعی دارد تا او را آزار دهد حتی تا کشتن او هم پیش می رود و البته مادر شوهر او یعنی واسو هم در این راه با او همکاری می کند ولی آنها هیچوقت موفق نمی شوند.
اوضاع همینطور می گذرد و تاپکی و بیهان به یکدیگر علاقه مند می شوند و می خواهند پیوندشان را تجدید کنند اما اینبار تارو به عشق آنها حسودی می کند و می خواهد مانع این کار شود و اتفاقاتی در این بین رخ می دهد.
تاپکی چتورودی (جیگیاسا سینگ) دختری سرزنده و باهوش است که لکنت زبان دارد اما هیچ گاه امید و اعتماد به نفسش را از دست نداده و اجازه نمیدهد لکنت زبان او تبدیل به یک مانع در مسیر زندگیاش بشود. تاپکی به خاطر این مشکلی که دارد، هیچ پیشنهاد ازدواجی نداشته است. یک بار فردی به نام دیواکار میشرا (هاردیک سنگانی) را به او معرفی میکنند که قد کوتاهی دارد اما او هم حاضر نمیشود به خاطر لکنت زبان تاپکی با او ازوداج کند و قلب تاپکی از این اتفاق میشکند.
بعد از مدتی تاپکی در یک کانال تلویزیونی در برنامهای به نام “News 365” استخدام میشود. تروو پاندی (آنکیت باتلا) که مالک این برنامه است فردی تحصیل کرده و محترم است. بعد از مدتی تاپکی به همراه خانوادهاش برای زندگی به منطقه دیگری به نویدا میروند اما با با تلاش او اجازه نمیدهد در روند کاریاش مشکلی ایجاد شد و همین موضوع تروو را تحت تاثیر قرار میدهد. یکی از همکاران تاپکی به او حسادت میکند و سعی دارد برای او مشکل ایجاد کند. با این همه با گذشت زمان، تاپکی و تروو به یکدیگر علاقهمند میشوند.
تروو به خانوادهاش اطلاع میدهد که تصمیم دارد به تاپکی ازدواج کند. همه خانواده با او موافقت میکنند اما مادر او، واسو پاندی، تاپکی را به خاطر لکنت زبانش دوست ندارد. در روز جشن ازدواج، واسو از پسر خواندهاش بیهان (مانیش گوپلانی) میخواهد که غذای تروو را مسموم کند و در نتیجه تروو بیهوش میشود. تاپکی از این اتفاق وحشت زده شده است و او را مجبور میکنند که با بیهان ازدواج کند. مادر تروو میخواهد که او با دختری به نام شرادا (مونیکا کانا) ازدواج کند و این اتفاق میافتد و شرادا و با تروو ازدواج میکند. شرادا از تاپکی خوشش نمیآید و علیه او غالبا توطئه میکند.
یک روز تاپکی، واسو (مادر تروو) را از یک حادثه نجات میدهد و واسو از رفتار گذشته خود با تاپکی ابراز پشیمانی میکند. با گذشت زمان، بیهار هم حالا عاشق تاپکی شده است. واسو از تاپکی میخواهد که بیهار را ترک کند اما تاپکی که از زندگی در کنار بیهار راضی و خوشحال است قبول نمیکند. تروو هم به عشق میان تاپکی و بیهار حسادت میکند و سعی دارد که باعث ایجاد اختلاف و جدایی آنها شود.
خانواده واقعی بیهان، از جمله مادر واقعی او، کوزی جیزوال (اسمیتا سینگ) و عمو یا ناپدریاش، نامان جیزوال (همنت چودری) او را پیدا کرده وبه به سراغش میآیند. آنها از بیهان میخواهند که یکی از کلیههایش را به پسر آنها، جان (آکاش تلوار) بدهد که ناگهان متوجه میشوند بیهان با یک کلیه به دنیا آمده است. تاپکی به بیهان میگوید که خانواده او به هر نحوی شده کلیه او را میخواهند اما بیهان باور نمی کند. تاپکی باردار میشود و برای بیهان یک نامه مینویسد تا موضوع بارداریاش را به او اطلاع دهد اما خانواده بیهان مانع رسیدن نامه به بیهان میشوند.
یک روز که تاپکی بیرون رفته تصادف میکند و بچه در شکمش را از دست میدهد.
دو سال بعد
تاپکی به عنوان یک سرمایه دار با نام جدید وانی اوبروی به بازار کار و بیزنس برمیگردد. تاپکی به کمک فردی به نام کبیر (سحبان عظیم) چهره واقعی کوزی را افشا کرده و او را از خانه بیرون میکند. کبیر میخواهد از بیهان به خاطر خاموش کردن چراغ خانه خواهرش، نیها (کمل شرما) انتقام بگیرد. تاپکی معتقد است که بیهان بی گناه است و کبیر هم به زودی توجه این حقیقت میشود. تاپکی، واسو و نیها فردی دیگری به نام شانکر (دهولی چاولا) را مقصر اصلی میدانند که پلیس به سراغ او میرود و شانکر فرار میکند. در این بین تروو از شرادا جدا میشود و با خواهر تاپکی به نام آدیتی (شینا بجاج) ازدواج میکند و خیلی زود آدیتی باردار میشود. سپس تاپکی هم دوباره باردار میشود. در این بین، شانکر به دروغ خبر مرگ خود را پخش می کند. پلیس بیهان را به خاطر قتل شانکر دستگیر میکند. شانکر سراغ تاپکی رفته و از او حق السکوت میخواهد و به او میگوید اگر پایش را از ماجرا بیرون بکشد بیهان را از پای چوبه دار پایین میآورد. تاپکی هم قبول میکند تا بیهان نجات پیدا کند. بعد نشان داده میشود که تاپکی دو دختر دو قول به نامهای تینا و بانی به دنیا میآورد. شانکر سعی دارد یکی از این دخترها را بکشد اما بیهان که سرپرستی آنها را قبول کرده (نمیداند که این دختر، بچه خودش است) مانع شانکر شده و بچه را نجات میدهد. همه فکر میکنند که یکی از این قلها مرده است. تاپکی تصمیم داردهمراه کبیر برود. بیهان سعی دارد که مانع رفتن تاپکی شود. شرادا به شانکر میگوید میداند که از تاپکی حق السکوت گرفته و با او همدست میشود. آدیتی به طور اتفاقی گفتگوی میان آنها را شنیده و موضوع را به بیهان میگوید. آنها به سراغ تاپکی میروند اما در مسیر شرادا با ماشین به آنها میزند و آدیتی و بیهان زخمی میشوند.
بعد از ۷ سال
جسد آدیتی ( که حالا عالیشا پنوار نقش او را بازی میکند) پیدا شده است. تروو، تاپکی رو مقصر دانسته او را سرزنش میکند. آدیتی و تروو یک پسر به نام ویر دارند و تروو از ازدواج قبلی اش با شرادا هم یک دختر به نام آنایا دارد. بیهان حافظهاش را از دست داده است. تاپکی با دخترش بانی (نیتانشی جئول) زندگی میکند. تاپکی و بیهان در مدرسه دخترهایشان با هم ملاقات می کنند و تاپکی سعی دارد به بیهان کمک کند تا بیماریاش درمان شود. وقتی تاپکی رفتارهای بد شانکر را به بیهان یادآوری میکند حافظه او برمیگردد.
واسو، بیهان و خانوادهاش را به یک معبد بزرگ میبرد و در آنجا یک گانگستر به نام اما مای، بانی را گروگان میگیرد. او میخواهد که بانی با پسر او، مونتی ازدواج کند. شرادا سعی دارد با اما مای همدست شود و نقشه او برای تاپکی رو میشود. وقتی بیهان سعی دارد بانی را نجات دهد، اما مای به او تیراندازی کرده و بیهان میمیرد و اما و پسرش مونتی دستگیر میشوند. بانی مادرش تاپکی را به خاطر قتل پدرش بیهان سرزنش میکند و به همین خاطر خانه را ترک میکند. کوزی، بانی را به خانهاش راه می دهد. سپس شرادا، تاپکی را میرباید اما واسو وارد ماجرا شده و تاپکی را از دست شرادا نجات میدهد.
۱۵ سال بعد
تینا قرار است با سمر ازدواج کند. بانی و کوزی میخواهند که انتقام تاپکی را بگیرند. براثر یک سری اتفاقات به جای تینا، بانی با سمر ازدواج میکند. خواهر دوقلوی تاپکی،لاولی که در بچگی گم شده بود حالا سروکلهاش پیدا شده و با دزدیدن تاپکی و بانی کی سری ماجراها ایجاد میکند اما سمر، بانی را نجات میدهد و در نهایت لاولی از کارهایش عذرخواهی میکند. تاپکی با مردی به نام آرین که شباهت زیادی به بیهان دارد ازدواج میکند و از آنجا به بعد همه خوش و خرم زندگی میکنند.