خلاصه داستان قسمت سی و پنجم سریال روزهای ابدی
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت سی و پنجم سریال روزهای ابدی از شبکه یک سیما می خوانید، با ما همراه باشید: سریال روزهای ابدی به کارگردانی جواد شمقدری و به تهیه کنندگی محسن علی اکبری ساخته شده است و هرشب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.
درگز چهار سال قبل
مهدی خاطراتش با عمو احمد و مادر بزرگش را به خاطر میآورد و آنها به سر مقبره عمو احمد رفته اند و مادرش نیز با او وداع میکند.
خواهر محبوبه که حالش زار از دیدن سعید همسرش با آن زن که از نیروهای خلق بود، است در همان جا این بحث را پیش میکشد و سیر تا پیاز را از او میپرسد و خیالش راحت میشود.
مهدی سرگذشت اتفاقاتی که برای عمویش افتاده بود را بر سر مزارش میخواند.
مهدی بر سر خاک عمویش گریه میکند و خاطرات روزهایی که باهم در زمان مبارزات داشتن را مرور میکنند.
پرویز در خانه با همسرش صحبت میکند و میگوید فردا به بازار بروند تا برای او و بچه هایشان خرید کنند و آخر هفته نیز به مناسبت تولد ثریا دخترشان ترتیب یک مهمانی را بدهند.
پرویز به سراغ مایکل میرود و بعد از رفتن به یک انبار ماشین از او ماشین جدیدی به همراه یک پلاک که برایش مشکلی پیش نیاید میگیرد.
پرویز در جشن تولد دخترش سوییچ ماشین جدید را به همسرش تقدیم میکند و بعد از آن با باجناقش کل کل میکنند و سر به سر هم میگذارند اما در اصل یکدیگر دیگر را با حرف هایشان تیکه باران میکنند.
پرویز دخترش را به دانشگاه میرساند و در راه با دخترش درباره مهدی صحبت میکنند و او در آخر روی پاکت نامه ای اسم مهدی را مینویسد و تاکید میکند که نامه محرمانه است و آن را به داخل دانشکده میبرد تا به دستش برساند.
مهناز با پدرش و شهره به خانه باغ اجدادی مهدی میروند تا آب ها از آسیاب بیوفتد و شرایط شهره سر و سامان بگیرد که با داخل شدن به خانه مهناز میفهمد برادرها و زن دوم پدرش نیز آنجا هستند.