خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب میتوانید خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) را مطالعه کنید. با ما همراه باشید. کارگردان مطرح ترکیه Hilal Saral کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکیه ای را با نام زمهریر Zemheri نیز می شناسند. این سریال ترکی از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ آغاز و آخرین قسمت آن در ۱۸ مارس ۲۰۲۰ نیز پخش شد. دوبله فارسی این سریال چهارشنبه شب ها ساعت۲۱:۳۰ از کانال شبکه ام‌بی‌سی پرشیا پخش می شود.

خلاصه داستان سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

فیروزه و ایاز هردو در رشته ی معماری تحصیل میکنند. هر دو خانواده های فقیری دارن و مجبورن که حواسشون به خانواده هاشون باشه و هرطوری میتونن ازشون محافظت کنن. ایاز فیروزه رو در دانشگاه میبینه و یک دل نه صد دل عاشق فیروزه میشه ولی از بخت بد یه روز در خیابون خواهر شخص ثروتمندی به اسم ارتان رو نجات داد و در حالیکه میخواست ثواب کنه کباب میشه و دختره دست از سرش برنمیداره و برادرش هم از نقطه ضعف ایاز که باباش بود استفاده میکنه و ایاز رو محتاج خودش میکنه و ایاز مجبور میشه فیروزه رو بدون حتی خداحافظی کردن ترک کنه و بره. فیروزه هم بعد از اون دلشو به روی عشق میبنده، دو سال بعد پدرش رو به جرم سهل انگاری در گزارش خرابی آسانسور که سبب کشته شدن ۱۳ نفر شده بود دستگیر میکنند، در حالیکه مقصر اصلی ارتان رئیس پدرِ فیروزه است، چون گزارش خرابی آسانسور درخواست رسیدگی رو بهش داده بود ولی فراموش کرده بود رسیدگی کنه. فیروزه برای این که بتونه مدرکی پیدا کنه که اثبات کنه پدرش درخواست رو داده با اسم بدل وارد شرکت ارتان میشه تا عدالت رو برقرار کنه و …

قسمت ۲۳ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

وقتی فیروزه از زندان بیرون می آید، داخل ماشین ارتان را نمی‌بیند. راننده از فیروزه میخواهد سوار شود تا او را پیش ارتان ببرد. فیروزه با تعجب سوار می شود. در خانه، براق مشغول آشپزی است و آیاز سریع به سمت اتاق کار ارتان می رود تا دنبال برگه بگردد. کمی بعد، مهوش ناگهان به خانه آمده و وارد اتاق می شود. آیاز شوکه می شود. مهوش یک پاکت به آیاز میدهد و می‌گوید که نسخه اصلی درخواست آنجاست. آیاز از کمک مهوش متعجب می شود. مهوش میگوید که میخواهد هرکس به سزای کارش برسد. سپس میگوید که ارتان به خانه کوهستان رفته و از آیاز میخواهد که مراقب باشد تا ارتان فرار نکند. آیاز به بهانه تصادف دوستش، سریع از خانه بیرون آمده و به سمت کلانتری می رود. وکیل او و یاشار نیز آنجا آمده اند. آیاز، برگه و آدرس ارتان را تحویل داده و خودش سریع به سمت خانه کوهستان می رود. فیروزه به خانه کوهستان می رسد . او داخل رفته و با دیدن میز رمانتیک متعجب می شود. او به ارتان میگوید که یاشار برگه را امضا نکرده است و او بیگناه است. سپس با حرص می‌گوید که ارتان خوب میداند که او دختر یاشار پینار است. ارتان به فیروزه میگوید که در ازای آزادی پدرش، او را میخواهد و به او علاقه دارد. همان لحظه، آیاز به آنجا رسیده و بی مقدمه به سمت آرتان حمله میکند و او را کتک می‌زند. کمی بعد، پلیس ها از راه رسیده و آثار و ارتان را به کلانتری می برند.

فیروزه با وکیل تماس گرفته و متوجه می شود که آیاز، برگه درخواست را به پلیس تحویل داده و بعد از بازجویی از ارتان، پدرش آزاد خواهد شد. فیروزه به شدت خوشحال می شود. در کلانتری، از آثار بخاطر کتک کاری با ارتان بازجویی می شود. هنگام بازجویی‌ از ارتان، او که از قبل به چنین موضوعی فکر کرده بود و هماهنگی های لازم را انجام داده بود، ادعا میکند که برگه را منشی او تحویل گرفته بوده و ارتان خبر نداشته است. او از قبل با یک نفر که در حال مرگ بوده توافق کرده بود تا نقش منشی را بپذیرد. پلیس بعد از بررسی، مشکلی در اظهارات ارتان نمی‌بینند و او را آزاد میکنند، اما آیاز را بخاطر شکایت ارتان از او، در بازداشت نگه می‌دارند. یاسین که همچنان به الوان نظر دارد، هنگامی که او از مدرسه برمیگردد، به بهانه اینکه شماره یک آشنا برای کمک به یاشار را به او بدهد، او را به خانه اش می‌کشاند، سپس قصد تجاوز به او را دارد. الوان با یاسین درگیر شده و شیشه شکسته ای به شکم او فرو میکند. فیروزه به سمت خانه می رود. او ارتان را نزدیک خانه منتظر میبیند و از آزادی او شوکه می شود. ارتان پیاده شده و سعی دارد علت وساطت فیروزه بین خودش و آیاز را بداند،زیرا به آنها شک کرده است. همان لحظه، الوان با دستهای خون آلود مقابل آنها می آید و با گریه میگوید که یاسین را کشته است.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا