خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب میتوانید خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) را مطالعه کنید. با ما همراه باشید. کارگردان مطرح ترکیه Hilal Saral کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکیه ای را با نام زمهریر Zemheri نیز می شناسند. این سریال ترکی از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ آغاز و آخرین قسمت آن در ۱۸ مارس ۲۰۲۰ نیز پخش شد. دوبله فارسی این سریال چهارشنبه شب ها ساعت۲۱:۳۰ از کانال شبکه ام‌بی‌سی پرشیا پخش می شود.

قسمت ۲۹ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

خلاصه داستان سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

فیروزه و ایاز هردو در رشته ی معماری تحصیل میکنند. هر دو خانواده های فقیری دارن و مجبورن که حواسشون به خانواده هاشون باشه و هرطوری میتونن ازشون محافظت کنن. ایاز فیروزه رو در دانشگاه میبینه و یک دل نه صد دل عاشق فیروزه میشه ولی از بخت بد یه روز در خیابون خواهر شخص ثروتمندی به اسم ارتان رو نجات داد و در حالیکه میخواست ثواب کنه کباب میشه و دختره دست از سرش برنمیداره و برادرش هم از نقطه ضعف ایاز که باباش بود استفاده میکنه و ایاز رو محتاج خودش میکنه و ایاز مجبور میشه فیروزه رو بدون حتی خداحافظی کردن ترک کنه و بره. فیروزه هم بعد از اون دلشو به روی عشق میبنده، دو سال بعد پدرش رو به جرم سهل انگاری در گزارش خرابی آسانسور که سبب کشته شدن ۱۳ نفر شده بود دستگیر میکنند، در حالیکه مقصر اصلی ارتان رئیس پدرِ فیروزه است، چون گزارش خرابی آسانسور درخواست رسیدگی رو بهش داده بود ولی فراموش کرده بود رسیدگی کنه. فیروزه برای این که بتونه مدرکی پیدا کنه که اثبات کنه پدرش درخواست رو داده با اسم بدل وارد شرکت ارتان میشه تا عدالت رو برقرار کنه و …

قسمت ۲۹ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

دوستان آیاز به بیمارستان می رسند و میگویند که برای انجام آزمایش پیوند آمده اند، اما آیاز میگوید که دیگر دیر شده و مادرش از دست رفته است. آنها ناراحت شده و به آیاز دلداری میدهند. فیروزه با شعله قرار گذاشته و پیش او می رود.او گریه میکند و برای شعله در مورد مرگ مادر آیاز تعریف میکند. سودا آزمایش بارداری میدهد و آنها در سالن بیمارستان منتظر می نشینند تا جواب آزمایش بیاید. کمی بعد، پرستار بیرون آمده و میگوید که نتیجه مثبت است و سودا باردار است. عالیه با حرص از بیمارستان بیرون می رود. فاروق شوکه شده و در مورد این قضیه از سودا سوال میکند. سودا میگوید که گوشواره هایش را به دکتر داده تا نتیجه را مثبت اعلام کنند. روز بعد، مراسم تشییع جنازه صفیه است. یکی از آشنایان آیاز با نشان دادن وکیل ارتان، میگوید که او دو سال پیش پدر او را به استانبول آورده و بعد ای آن پدرش ناپدید شده است.ایاز شوکه شده و تازه متوجه می شود که پیدا شدن پدرش و تمام بدبختی هایی که سرشان آمده، بخاطر ارتان بوده است. او با عصبانیت به سمت ارتان حمله میکند و او را کتک می زند و تهدید میکند. آنها را جدا میکنند و ارتان و فیروزه از آنجا می روند. فیروزه ار ارتان در مورد مشکلش با آیاز سوال میکند. ارتان به او چیزی نمی‌گوید و از کنجکاوی مدام فیروزه نسبت به آیاز عصبی می شود.

شب،دوشن آیاز به خانه او می آید و او را دلداری میدهد. آیاز میگوید که همه چیز زیر سر ارتان بوده و باعث مرگ مادرش شده است. او میگوید که ارتان را راحت نخواهد گذاشت و همه چیزهای با ارزش او را از او میگیرد. آیاز آخر شب، همه وسایل فیروزه و یادگاری هایی که از او دارد را جمع میکند و داخل کارتون میگذارد‌ صبح روز بعد، ارتان با فیروزه تماس میگیرد و میگوید که آخر هفته رسیده و مهلت او تمام شده است. فیروزه به دروغ میگوید که با خانواده صحبت کرده است. آیاز، با مهوش تماس میگیرد و میگوید که باید او را ببیند. براق به سونوگرافی می رود و با دیدن حنین و شنیدن صدای قلب او، ذوق کرده و خوشحال می شود. او تصمیم دارد با نگه داشتن بچه، آیاز را ترغیب به ازدواج کند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا