خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب میتوانید خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) را مطالعه کنید. با ما همراه باشید. کارگردان مطرح ترکیه Hilal Saral کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکیه ای را با نام زمهریر Zemheri نیز می شناسند. این سریال ترکی از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ آغاز و آخرین قسمت آن در ۱۸ مارس ۲۰۲۰ نیز پخش شد. دوبله فارسی این سریال چهارشنبه شب ها ساعت۲۱:۳۰ از کانال شبکه ام‌بی‌سی پرشیا پخش می شود.

قسمت ۳۴ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

خلاصه داستان سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

فیروزه و ایاز هردو در رشته ی معماری تحصیل میکنند. هر دو خانواده های فقیری دارن و مجبورن که حواسشون به خانواده هاشون باشه و هرطوری میتونن ازشون محافظت کنن. ایاز فیروزه رو در دانشگاه میبینه و یک دل نه صد دل عاشق فیروزه میشه ولی از بخت بد یه روز در خیابون خواهر شخص ثروتمندی به اسم ارتان رو نجات داد و در حالیکه میخواست ثواب کنه کباب میشه و دختره دست از سرش برنمیداره و برادرش هم از نقطه ضعف ایاز که باباش بود استفاده میکنه و ایاز رو محتاج خودش میکنه و ایاز مجبور میشه فیروزه رو بدون حتی خداحافظی کردن ترک کنه و بره. فیروزه هم بعد از اون دلشو به روی عشق میبنده، دو سال بعد پدرش رو به جرم سهل انگاری در گزارش خرابی آسانسور که سبب کشته شدن ۱۳ نفر شده بود دستگیر میکنند، در حالیکه مقصر اصلی ارتان رئیس پدرِ فیروزه است، چون گزارش خرابی آسانسور درخواست رسیدگی رو بهش داده بود ولی فراموش کرده بود رسیدگی کنه. فیروزه برای این که بتونه مدرکی پیدا کنه که اثبات کنه پدرش درخواست رو داده با اسم بدل وارد شرکت ارتان میشه تا عدالت رو برقرار کنه و …

قسمت ۳۴ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

ارتان وکیلش را صدا زده و از او میخواهد هر طور که شده باعث رفتن آیاز از شرکت بشود و سهامها را از او بگیرند. آیاز و فیروزه به خانه هالوک می روند و ماجرا را به او می‌گویند. زن هالوک به آنها کمک کرده و میگوید که مدارک مورد نیاز آنها داخل یک فلش است که در اتاق است. آیاز و فیروزه به اتاق می روند تا بین تمام کارتون ها و وسایل به هم ریخته، فلش را پیدا کنند. ارتان پیش مته می رود و یک خانه بزرگ و شیک به او میدهد. سپس میگوید که شرط زندگی کردن او در آنجا این است که فیلیز را نیز پیش خودش بیاورد. مته میگوید که فیلیز حاضر نیست با او صحبت کند و این امکانپذیر نیست. ارتان برای مته ماجرای قتل پدرش را تعریف میکند تا آیاز را بد جلوه دهد و او را عصبی کند. مته به شدت عصبانی می شود و قبول میکند که فیلیز را هر طور شده پیش خودش بیاورد. براق به اسکله می رود و قفل جعبه فیروزه را می شکند و با دیدن عکسهای فیروزه و آیاز و یادگاری هایشان به شدت به هم می‌ریزد. او همه عکسها را پاره کرده و داخل دریا می ریزد. فیروزه و آیاز بالاخره فلش را پیدا می‌کنند و پیش اوندر می برند. آنها با دیدن صحنه رفتن یاشار به شرکت برای دادن برگه درخواست ، خوشحال می شوند. آیاز و وکیل به دادگاه می روند تا مدرک را ارائه دهند. مته پیش فیلیز می رود تا با او صحبت کند. او ماجرای پنهانکاری آیاز در مورد قتل پدرشان را برای فیلیز تعریف میکند و از آیاز بدگویی میکند تا نظر فیلیز را جلب کند. سپس او را به خانه جدید برده و خانه را به او نشان میدهد و از او میخواهد به آنجا بیاید. فیلیز زمان میخواهد تا تصمیم بگیرد.

وکیل ارتان با او تماس گرفته و خبر میدهد که آیاز مدرکی برای دادگاه فردا علیه او ارائه داده است ، اما آنها مدرک را گرفته اند و چیزی ثبت نشده است. ارتان خیالش راحت می شود. صبح روز بعد، همه برای رفتن به دادگاه حاضر می شوند. یاشار در خانه، اتفاقی برگه سند خانه را پیدا کرده و با عالیه دعوا میکند. او میگوید که آن خانه با پول ظلم خریده شده و عالیه باید بین خانه و او یکی را انتخاب کند. سپس به دادگاه می رود. مته دنبال فیلیز آمده و او را به خانه جدید می برد تا با هم زندگی کنند. در دادگاه، قاضی ارتان را تبرئه میکند. آیاز که از قبل حدس می زده که مدرک آنها را دستکاری کنند، همان لحظه فلش اصلی را که نگه داشته بود مقابل همه به قاضی ارائه میدهد. قاضی با دیدن فیلم های روز حادثه‌، نظرش عوض شده و رای به بازداشت ارتان میدهد. ارتان شوکه شده و فیروزه و آیاز به شدت خوشحال می شوند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا