خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب میتوانید خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر) را مطالعه کنید. با ما همراه باشید. کارگردان مطرح ترکیه Hilal Saral کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکیه ای را با نام زمهریر Zemheri نیز می شناسند. این سریال ترکی از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ آغاز و آخرین قسمت آن در ۱۸ مارس ۲۰۲۰ نیز پخش شد. دوبله فارسی این سریال چهارشنبه شب ها ساعت۲۱:۳۰ از کانال شبکه ام‌بی‌سی پرشیا پخش می شود.

قسمت ۳۵ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

خلاصه داستان سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

فیروزه و ایاز هردو در رشته ی معماری تحصیل میکنند. هر دو خانواده های فقیری دارن و مجبورن که حواسشون به خانواده هاشون باشه و هرطوری میتونن ازشون محافظت کنن. ایاز فیروزه رو در دانشگاه میبینه و یک دل نه صد دل عاشق فیروزه میشه ولی از بخت بد یه روز در خیابون خواهر شخص ثروتمندی به اسم ارتان رو نجات داد و در حالیکه میخواست ثواب کنه کباب میشه و دختره دست از سرش برنمیداره و برادرش هم از نقطه ضعف ایاز که باباش بود استفاده میکنه و ایاز رو محتاج خودش میکنه و ایاز مجبور میشه فیروزه رو بدون حتی خداحافظی کردن ترک کنه و بره. فیروزه هم بعد از اون دلشو به روی عشق میبنده، دو سال بعد پدرش رو به جرم سهل انگاری در گزارش خرابی آسانسور که سبب کشته شدن ۱۳ نفر شده بود دستگیر میکنند، در حالیکه مقصر اصلی ارتان رئیس پدرِ فیروزه است، چون گزارش خرابی آسانسور درخواست رسیدگی رو بهش داده بود ولی فراموش کرده بود رسیدگی کنه. فیروزه برای این که بتونه مدرکی پیدا کنه که اثبات کنه پدرش درخواست رو داده با اسم بدل وارد شرکت ارتان میشه تا عدالت رو برقرار کنه و …

قسمت ۳۵ سریال ترکی زمستان سخت (زمهریر)

عد از انتقال ارتان به زندان، براق دم در کلانتری حالش بد شده و از حال می رود. آیاز او را بغل کرده و به همراه فیروزه و شعله او را به سمت بیمارستان می برند. در خانه، فاروق فکرش درگیر پرداخت پول نزول خوار است و سر این قضیه با سودا بحث میکند. عالیه به خانه می آید و از آنجاییکه از سودا خوشش نمی آید، از دعوا کردن آنها خوشحال شده و به آنها طعنه می زند. در زندان، ارتان که متوجه شده است فیروزه و آیاز همدست شده و او را به زندان انداخته اند، وکیل خود را صدا زده و در برگه ای برای قتل یاسین توسط الوان شهادت میدهد تا از فیروزه انتقام بگیرد. فیروزه و شعله متوجه خونریزی براق شده و متعجب می شوند. آنها با بیمارستان می رسند و براق را بستری میکنند. دکتر بعد از معاینه و رسیدگی به براق خبر میدهد که او و بچه هر دو سالم هستند. فیروزه و آیاز هر دو از شنیدن این حرف شوکه می شوند. فیروزه با ناراحتی و عصبانیت از بیمارستان بیرون می رود. آیاز دنبال او می رود و با او صحبت میکند و میگوید که خودش نیز از این قضیه خبر نداشته است و به فیروزه اطمینان میدهد که احساسی به براق ندارد. او در مورد بچه میگوید که برای او پدری میکند اما نمی‌گذارد مشکلی برای زندگی خودش و فیروزه به وجود بیاید. فیروزه آیاز را درک میکند و سعی میکند این قضیه را هضم کند. در خانه، سودا به ناچار انگشتری که براق به او داده بود را به فاروق میدهد تا بدهی اش را پرداخت کند. عالیه و یاشار در مورد سند خانه با یکدیگر دعوا می‌کنند و یاشار بخاطر پس ندادن سند، میگوید که از عالیه طلاق میگیرد.

عالیه عصبی شده و به طبقه بالای ساختمان روبه‌رویی می رود تا خودکشی کند. او بعد از سالها زحمت و کارگری کردن خودش را لایق این خانه میداند. یاشار او را آرام می‌کند و سعی دارد به او بفهماند که ارزش زندگی و خانواده فراتر از داشتن یک خانه است. سپس او را به خانه برمیگرداند. پلیس ها دم خانه یاشار می روند و الوان را به اتهام قتل یاسین برای بازجویی می‌خواهند. الوان شوکه شده و با گریه ماجرا را برای خانواده تعریف میکند و میگوید که او یاسین را نکشته و فقط از خودش دفاع کرده است. همگی شوکه می شوند و یاشار به همراه الوان به کلانتری می رود. فیروزه و آیاز نیز با خبر می شوند و سریع به سمت کلانتری می روند. خانواده وقتی متوجه می شوند که فیروزه از ماجرای قتل خبر داشته، عصبی می شوند. آیاز و شعله توضیح میدهند که فیروزه هرکاری برای نجات الوان انجام داده و صرفا بخاطر او با ارتان ازدواج کرده است. همگی جا می‌خورند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا