خلاصه داستان قسمت ۴۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۴۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۴۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی

در خانه الچین چایلا را بخاطر رفتارهایش نصیحت میکند و از او میخواهد پیش مشاور برود، اما چایلا میگوید که او خوب است و مشکلی ندارد. صبح نهاد سراغ بوراک را میگیرد. او به اتاق بوراک می رود و با دیدن وضعیت بوراک شوکه می شود. بوراک میگوید که در دعوا کتک خورده و چیز مهمی نیست. نهاد تصور میکند که این ماجرا به باشاک مربوط باشد. سینان به همراه ولکان و ادا به رستوران می رود. ادا با دیدن الچین و چایلا در رستوران عصبی می شود. آنها سر میز می نشینند. سینان به بچه ها اعلام میکند که او و الچین تصمیم گرفته اند که ازدواج کنند. ادا با شنیدن این حرف عصبانی شده و رستوران را ترک میکند. سینان میگوید‌ که ادا باید با این وضعیت کنار بیاید و کاری با او ندارد. ادا با ناراحتی‌ به هتل پیش باشاک می رود. او با گریه ماجرا را برای باشاک تعریف میکند و باشاک سعی دارد او را دلداری بدهد. کمی بعد، در می زنند و ادا پشت دیوار پنهان می شود. نهاد داخل می آید و بی مقدمه به باشاک حمله میکند و گلوی او را فشار میدهد. او باشاک را تهدید میکند و میگوید که به چه حقی آدم فرستاده تا بوراک را کتک بزنند.

باشاک میگوید که او چنین کاری نکرده و حتی بوراک را ندیده است. نهاد حرف او را باور نمیکند و دوباره او را تهدید میکند و از آنجا می رود. ادا بیرون آمده و سریع به کمک باشاک می رود و بخاطر رفتار نهاد ناراحت و دلخور می شود.
در رستوران، ولکان ماجرای دعوای بوراک و غنی را به چایلا میگوید. چایلا ناراحت شده و به همراه ولکان به سمت خانه نهاد می رود تا به عیادت بوراک برود. سلدا به شکران میگوید که مهمان می آید و از او میخواهد وسایل پذیرایی را آماده کنند. شکران به عمد به سلدا میگوید که چه خوب میشد اگر چایلا چند روزی را پیش بوراک میماند تا شاید آنها آشتی کنند. سلدا از این پیشنهاد خوشش آمده و استقبال میکند. هنگامی که ولکان و چایلا می رسند، سلدا در مورد این پیشنهاد با چایلا صحبت میکند. چایلا ابتدا مخالفت میکند اما سلدا میگوید که این کار می‌تواند باعث آشتی آنها بشود. چایلا پیش بوراک می رود و بعد از احوالپرسی، به همراه ولکان به سمت خانه برمی‌گردد. او در مورد اینکه تصمیم دارد چند روز در خانه نهاد بماند به ولکان میگوید. او قصد دارد با این کار رابطه آسلی و بوراک را خراب کند.

صاحب کافه قنادی به همراه دخترش دافنه به کافه می رود و از اردم میخواهد که دخترش نیز بعد از ظهر ها در کافه کار کند، و در قبالش از اجاره مغازه کم می‌کند. اردم بخاطر اصرار آنها قبول میکند. غنچه عصبی می شود و به اردم میگوید زمانی که دافنه آنجاست او نباید در مغازه باشد.
وقتی الچین می فهمد که چایلا میخواهد به خانه نهاد برود ، عصبی شده و سعی دارد جلوی او را بگیرد، اما چایلا قبول نمیکند. الچین با سلدا تماس میگیرد و از او بابت این ماجرا گله میکند و از او میخواهد که بهانه ای پیدا کند و چایلا را به خانه بفرستد.
ولکان پیش آسلی می رود و خبر میدهد که چایلا قرار است چند روز در خانه نهاد بماند و بهتر است که او در خانه نباشد تا با هم رو به رو نشوند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا