خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۵ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۵ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۵ سریال ترکی معجزه صد ساله

جم شروع میکنه با کمال خرف زدن و ازش درباره مارش و محل زندگیش میپرسه کمال میگه من تو کار مرمت و بازسازی آثار باستانی و خانه های قدیمی هستم بیشتر تو استانبول اما همه جا میگردم اروپا و جاهای دیگه! جم میپرسه چرا برگشته استانبول که کمال کمی با مکث نگاهش میکنه هاریکا میگه ببخشید سپس رو به جم میگه آقا کمال چون بیشتر تو اروپا بوده اونجا زیاد درباره این چیزا حرف نمیزنن واسه همین انگاری جا خورده! جم میگه خوب ما که تو استانبول بودیم این سوالارو از همدیگه میپرسین واسه صمیمی شدن رابطه مون! کمال میگه آره میدونم منم به خاطر این صمیمیتی که اینجا هستش برگشتم اونجا اصلا کسی از کسی خبر نداره و نمیدونن که چیکاره هستیم! سپس از آنها میپرسه شما چجوری باهم آشنا شدین؟ جم میگه راسیتش از دبیرستان هاریکا از هنر خیلی خوشش میاد البته توش تبهر هم داره منم دنبالش میرفتم هرجا که میرفت منم میرفتم. اینم بگم که یه مدت رفت تو کار وکالت و تو اون کار هم موفق بود اما تصمیم گرفت که یه کتاب بنویسه و منم مثل همیشه ازش حمایت کردم و پشتش بودم یعنی یجورایی کار من ول نکردن هاریکا بوده! شاید به خاطر همین سرسختیمه که عاشقمه و قرار باهم ازدواج کنیم به همین زودیا! و از قصد دستشو میگیره که کمال میبینه و تو فکر میره.

بعد از چند دقیقه اونا از اونجا میرن که هاریکا کلافه ست و با جم کمی بحث میکنه به خاطر رفتارش با کمال. فردای آن روز تورگوت طبق خواسته کمال پاشا به مغازه برادر اون خانم میره که امانتیشو بگیره اما وقتی میرسه میبینه که اون مرد را کشتن و رو زمین افتاده و مغازه اش هم بهم ریخته ست. تورگوت سریعا به کمال زنگ میرنه و خبر میده او به اونجا میره و  تورگوت بهش کلید را میده و میگه اینا هرکی هستن دنبال تو و امانتیت اومدن و ازش میپرسه آخه کین؟ کمال میگه باید سریعا هرجور که شده اون صندوق را پیدا کنیم. سر میز مادربزرگ هاریکا سر بحث یه موضوعی بهشون میگه که شوهر ثریا هم خیلی خوب بود هروقت میرفت مسافرت به یکی از شهرها و یا کشورها همیشه یه بسته راحت الحلقوم میگرفت به عنوان سوغاتی و می آورد سپس رو به ثریا میگه یادته؟ ثریا با یادآوری اون روزها دوباره ناراحت میشه و بهم میریزه. بعد تز چند دقیقه هاریکا پیش ثریا به اتاقش میره و ازش میخواد تا درباره عشقش و کسی که دوسش داشته حرف بزنه.

هاریکا بعد از شنیدن حرف های او به کمال زنگ میزنه و بهش میگه اگه میتونین یه قرار دیگه بزاریم واسه ادامه داستان. کمال تو خونه خودش باهاش قرار میزاره. وقتی هاریکا به اونجا میره کمال اخباری که درباره یه مرد که اصلا پسر نمیشه را بهش نشون میده هاریکا با دیدن روزنامه شوکه میشه و میگه واقعی بوده؟ من باور نمیکنم! بعد از کمی بحث هاریکا نمیدونه چجوری ولی کمال را می بوسد و به خاطر این کارش بهم میریزه و از اونجا میره. هاریکا وقتی به خانه برمیگرده جم را میبینه که به اونجا اومده و از هاریکا به خاطر رفتارش معذرت خواهی میکنه و میگه باشه اگه این رمان واست انقدر مهمه باهاش قرار بزار. سپس یه کارت عروسی نشونش میده و میگه چه روزی بهتر از تولدت که عروسی کنیم! ها یکا قبول میکنه که زرین همان موقع میاد و میگه چیشد؟ تاریخ کی شده؟ جم وقتی میگه روز تولد هاریکا او خوشحال میشه و میگه خیلی خوبه سپس هاریکا با جم خداحافظی میکنه و به زرین میگه بریم به بقیه بگیم. آنها وقتی به داخل خانه میرن هاریکا به زرین میگه که کمال را بوسیده زرین جا میخوره و میگه اگه بهش حس داری که بهتره هرچی زودتر تموم کنی این رابطه رو ولی اگه همینجوری بوده به کسی چیزی نگی بهتره چون حالشون بد میشه و بد قصاوت میکنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا