خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان  سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۷۷ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۷۷ سریال ترکی قهرمان

سلوی تمام شب را گریه می کند و به ظفر فکر می کند. او به پیام پیشنهاد کار، نورهان که یکی از کسانی است که با برندهای معتبر کار می کند، بعد از کلی فکر کردن جواب مثبت می دهد و پنج نمونه از کارهایش را به مغازه می برد و با نورهان هم قرار می گذارد تا نمونه کارهایش را خوب نگاه کند. فیرات همراه گونش به طبقه پایین می رود تا با نسلی خداحافظی کنند. نسلی از او خواهش میکند که کمی صبر کند تا خودش با ظفر صحبت بکند اما فیرات می گوید که چیزی تغییر نخواهد کرد. همان موقع سونا به فیرات زنگ می زند و می گوید که اگر او هم مشکلی نداشته باشد، تا وقتی خانه ی مناسبی پیدا بکنند، به خانه ی او بروند. فیرات هم فورا قبول می کند و دنبال الیف به طبقه ی پایین خانه می رود تا همراه او پیش سونا بروند. او وارد اتاق الیف می شود و می بیند که جای او خالی است و فورا می فهمد که کار تانسل است. دومان پیش تانسل می رود و ویدیویی را نشان او می دهد که الیف مرده و او را درون چاله ای خاک می کند. تانسل به دومان آفرین می گوید و دومان پیشنهاد می دهد که فعلا تانسل جایی آفتابی نشود و حتی همه ی مکان هایش را هم ببندد. تانسل هم قبول می کند و به دومان هم میسپارد تا کسی ایمیل الیف را رمزشکنی کند و از طرف او ایمیلی بفرستد که همه ی پول ها را او دزدیده و در رفته است!

فیرات به کادو زنگ می زند و از او می پرسد که تانسل ممکن است الیف را کجا برده باشد؟ کادو می گوید که تانسل همه ی مکان هایش را بسته اما یکی از انبارهایش هنوز سرجایش است. از طرفی ظفر به خانه می رسد و وقتی گونش را می بیند، کمی عصبی شده و به نسلی می گوید: «هنوز نرفتن؟ من میرم اتاقم وقتی رفتن خبرم کن! » نسلی به دنبال او به اتاقش می رود و با عصبانیت به او می گوید: «به خودت بیا! فیرات تنهایی رفته انبار تانسل چون الیف رو دزدیدن! چند بار بهت زنگ زدم اما جواب ندادی. » ظفر هم می گوید: «من ۵۰ بار خودم رو به خاطر فیرات به دردسر انداختم دیگه نمیخوام این کارو بکنم. به خاطر الیف که اصلا نمیخوام! » و بعد به فکر فرو می رود. فیرات وارد انباری می شود و آرام آرام جلو می رود و تانسل را هم به مبارزه می خواند. اما جوابی از او نمی شنود. همان موقع، یکی از افراد تانسل با چاقویی از پشت سر به او حمله می کند که ظفر خودش را سپر فیرات می کند و چاقو وارد دست او می شود. فیرات ناباورانه به ظفر خیره می شود و فورا او را به خانه می رساند. کرم به سونا می گوید که قصد دارد با نسلی ازدواج بکند و دوست دارد سونا هم در این کار کنارش باشد. سونا با مهربانی می گوید: «من همیشه کنارتم ولی اول بذار یکم حالت خوب بشه بعد… » کرم می گوید: «من وقتی اون مشت رو از استایگر خوردم، فقط سه ثانیه طول کشید. برای همین میخوام اینجوری زندگی کنم که سه ثانیه از زندگیم باقی مونده. نمیخوام وقتمو از دست بدم… » سونا لبخندی به او می زند و قبول می کند. همه دور ظفر جمع شده اند و سونا دستان او را پانسمان می کند. فیرات هم از ظفر به خاطر دیشب معذرت خواهی می کند اما ظفر که هنوز هم دلخور است بدون اینکه به او نگاه بکند یا حرفی بزند بلند می شود به اتاقش برود که زنگ خانه به صدا در می آید.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا