خلاصه داستان قسمت ۸۲ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۲ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان  سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۸۲ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۸۲ سریال ترکی قهرمان

ظفر مقابل هیئت منصفه اعلام می کند که بدون خبر بوکسورش و به دلیل اینکه فکر میکرده نمی تواند موفق بشود، تصمیم گرفته سرخورد در مکمل های او ماده دوپینگ استفاده بکند. اجه و فیرات با تعجب به ظفر خیره می شوند و قاضی از وکیل اجه می پرسد که آیا گفته های ظفر را تایید می کند یا نه؟ اجه هم که از تصمیم ظفر باخبر شده، به ناچار می گوید که گفته هایش حقیقت دارد. فیرات به سمت ظفر برمی گردد و آرام می گوید :«یعنی چی؟ این چه کاری بود ظفر؟ » ظفر هم می گوید: «من نخواستم دوتامون هم بسوزیم ظقر. تو یه قولی به بابام دادی و باید قهرمان بشی! » فیرات هم به ناچار سکوت می کند تا نظر هیئت منصفه را بشنود. همه ی اتهامات از روی فیرات برداشته شده و در عوض ظفر تا آخر عمر از حرفه اش منع می شود. نسلی و کرم نمی دانند با خارش ها و لکه های روی بدن گونش چه بکنند. آنها خیلی نگران هستند و سعی می کنند با سونا فیرات یا هرکدام از انها تماس برقرار کنند تا بدانند چه باید کرد. اما همه که نگران نتیجه ی هیئت منصفه هستند، جواب کرم را هم نمی دهند. وقتی فیرات و ظفر از اتاق خارج می شوند، ظفر می گوید که کل اتهامات از روی فیرات برداشته شده و می تواند مسابقه بدهد. همه با خوشحالی به فیرات تبریک می گویند اما فیرات اصلا خوشحال نیست و می گوید: «ظفر باز قهرمانیش گرفت و همه اتهامات رو گردن گرفت تا من بتونم مسابقه بدم! »

ظفر هم می گوید: «اگه من گردن نمیگرفتم هردوتامون با هم میسوختیم اما من میخوام به قول بابام عمل کنیم ظفر! » بعد هم رو به کادو می کند و می گوید: «تمرینات فیرات با توئه! » کادو استرس می گیرد که نکند خراب بکند! فیرات که هنوز هم نمی تواند قبول کند بدون ظفر چگونه مسابقه خواهد داد، با بی میلی به سونا می گوید که اصلا دلش به این مسابقه راضی نیست. سونا سعی می کند به او اطمینان بدهد و می گوید: «ظفر به خاطر تو این فداکاریو کرد و استاد یامان ازت قول گرفت! امید همه مون تویی فیرات نباید جا بزنی! » بعد هم به یاد می آورد که درست وقتی تصمیم گرفته بود، به تانسل بله را بگوید و با او ازدواج کند تا زندگی ورزشی فیرات و ظفر خراب نشود، موقع دادن شناسنامه اش به تانسل، عکس سه نفره ای از فیرات و خودش و گونش می بیند و بعد با عصبانیت شناسنامه را هم از تانسل گرفته بود و گفته بوده: تو هیچ وقت نمیتونی مانع عشق بین من و فیرات بشی! کرم به کادو پیام می دهد که روی بدن گونش لک ها و زخم هایی است که باعث خارشش می شود. کادو این را می بیند و به فیرات نشانش می دهد. فیرات هول می شود و سعی می کند با عجله برود تا پیش گونش باشد.

اما سونا مانع او می شود و با زنگ زدن به کرم و نسلی و پرسیدن حال گونش، حدس میزند که چیز خاصی نیست و حتما به خاطر داروهاست. سلوی با نگرانی وقتی اخبار مربوط به منع شدن ظفر را می خواند ناراحت می شود. همان موقع نورهان به مغازه می آید و خیلی خوشحال از او می خواهد که اماده بشود تا به قرار شامشان بروند. اما سلوی می گوید که امروز حوصله ندارد و اگر ممکن است روز دیگری بروند. نورهان قبول نمی کند و می گوید: «چون حدس زدم اماده نشدی. خودم واست لباس گرفتم. » و لباس سبز زیبایی را به او هدیه می دهد. سلوی با بی میلی آماده می شود و وقتی از مغازه همراه او خارج می شود، همان موقع ظفر و فیرات او را می بینند. ظفر با عصبانیت وارد باشگاه می شود و با نفرت و حرص به کیسه، مشت می کوبد. سلوی هم در ماشین نورهان گریه اش می گیرد و می گوید: «اگه میشه امروز نریم. من حالم خوب نیست. » نورهان هم با دلسوزی او را به مغازه می رساند. سلوی با ناراحتی به سمت باشگاه می رود و در حالی که بغض کرده به ظفر که مشغول مشت زنی به کیسه است خیره می شود اما بدون حرفی از انجا می رود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا